
(بسم الله الرحمن الرحیم)
در نوشتار حاضر، ابتدا رابطه بعثت و مهدويت و حکومت عدل جهاني امام عصر(عج) در ضمن آيه اظهار (هو الذي ارسل رسوله بالهدي...) بحث و بررسي شده و سپس حلقه اتصال (غدير) ميان بعثت و مهدويت و رابطه آن با بعثت و حکومت جهاني امام مهدي در ضمن آيات شريفه وعد (وعد الله الذين آمنوا منکم...) و اکمال (اليوم اکملت لکم دينکم...) پژوهيده شده است. با روشن شدن زواياي مختلف بحث، نقش حساس و رابطه منطقي بعثت، غدير، مهدويت و حکومت جهاني تبيين شده است.
مقدمه
به نظر ميرسد دين اسلام از ميان اديان ديگر داراي سه مرحله اساسي، مرحله آغاز، مرحله کمال و مرحله پيروزي است. اولين مرحله با «بعثت» پيامبر اعظم(ص) شروع شد و در حدود 23سال طول کشيد. مرحله دوم نيز با «ولايت» حضرت علي(ع) شروع شده و تا ظهور حضرت حجت(عج) ادامه مييابد. بالاخره مرحله سوم با «ظهور امام عصر» آغاز ميشود و در دوران حکومت ايشان به پيروزي نهايي ميرسد. در قرآن آياتي وجود دارد که به هر سه مرحله اشاره دارد. ما در موضوع مقاله (بعثت، غدير، مهدويت و حکومت جهاني از ديدگاه اهلسنت) ميكوشيم آياتي را که با سه مرحله مذکور ارتباط دارد، يعني آيه اظهار و آيه وعد و بالاخره آيه ولايت را در اين عرصه بررسي كنيم.
بعثت و مهدويت و ارتباط ميان آنها
آيه اظهار
هوالذي أرسل رسوله بالهدي ودين الحقّ ليظهره علي الدّين كلّه ولو كره المشركون؛[1]
او كسي است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيينها چيره و غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند.
در آيه مذكور سه سؤال عمده است که بايد پاسخ داده شود. سؤال نخست: مرجع ضمير (هاء) در «ليظهره» به چه چيزي بر ميگردد؟ به پيامبر يا به دين حق؟[2] سؤال دوم: چيرگي به چه معناست؟ آيا به معناي تسلط يافتن به وسيله حجت و برهان است يا به وسيله غلبه و پيروزي؟[3] سؤال سوم: اين چيرگي به دست چه كسي و در چه زماني تحقق مييابد؟ آيا توسط حضرت عيسي(ع) در آخرالزمان يا به وسيله امام مهدي(ع) در آخرالزمان؟[4]
در پاسخ به سؤال نخست ميگوييم: احتمال دوم (برگشت ضمير به دين حق) به چندين وجه درست است.
وجه اول: ظهور و سياق آيه دلالت دارد كه ضمير (هاء) به «دين حق» باز ميگردد، زيرا در آيه قبل خداوند ميفرمايد: «مشركان ميخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش كنند، ولي خداوند جز اين نميخواهد كه نور خود را كامل كند، هر چند كافران ناخشنود باشند.»[5] نوري كه كفار و مشركان ميخواهند آن را خاموش كنند، جز اسلام و دين حق چيزديگري نيست. مفسر بزرگ اهلسنت، محمدعلي الصابوري، نيز به اين نكته اشاره ميكند و ميگويد: «يطفئوا نورالله أراد به نور الاسلام... .[6] بنابراين، خداوند در آيه مورد بحث به آنها پاسخ ميدهد كه اسلام نه تنها از بين نميرود، بلكه بر همه اديان غالب ميآيد. خداوند به پيامبر و امت او مژده و بشارت ميدهد كه عاقبت، پيروزي و غلبه با آنهاست. پس به قرينه سياق، اتمام نور يعني چيرگي اسلام و همين غلبه و چيرگي باعث ميشود كه مشركان خشمگين باشند.
علاوه بر اين، در نزد خداوند دين اسلام مهم است كه پيامبر اكرم(ص) براي تبليغ و ترويج آن مبعوث به رسالت شدهاند. واقعيت اين است كه اسلام هدف پيامبراكرم(ص) است. لذا بايد در آيه مورد بحث چيرگي اسلام مطرح باشد.
وجه دوم: اكثر مفسران اهلسنت ضمير (هاء) را به دين حق و اسلام برگرداندهاند[7] و ما هم در صدد بيان نظر اكثر اهلسنت هستيم.
وجه سوم: وجود روايات و اقوال علماي اهلسنت[8] درباره آيه در حق حضرت مهدي(ع) است. در نتيجه بايد ضمير (هاء) را به دين حق برگردانيم، چرا كه توسط آن حضرت بر ساير اديان غلبه مييابد. بنابراين، اسلام است که بر ساير اديان مستولي ميشود.
درپاسخ به سؤال دوم ميگوييم: به نظر ميرسد اين چيرگي به وسيله غلبه و پيروزي باشد. فخر رازي اين مطلب را مطرح کرده و ميگويد:
بدان كه چيرگي بر ديگري، يا با حجت و برهان يا با فراواني و زيادي و يا با غلبه و پيروزي است، و چون بشارت الهي مربوط به آينده است نه حال، و از طرف ديگر، آشكار شدن اين دين با حجت و برهان در تمام زمانها معلوم است، بنابراين بايد چيرگي به معناي برتري اسلام با غلبه باشد.[9]
البته غلبه جزئي و مقطعي اسلام بر ديگر اديان در زمان پيامبر اكرم(ص) محقق شده و بهترين دليل بر آن، پرداخت جزيه از طرف پيروان اديان ديگر به مسلمانان است. اين بيانگر قدرت و شوكت اسلام در آن دوران است، ولي متأسفانه آنان كه ديروز به مسلمانان جزيه ميپرداختند، امروز حتي به مقدسات ما دست تجاوز دراز كرده و از هر سو ما را در محاصره و فشار گرفتهاند. اين در حالي است كه تلاشها و برنامه هاي تبليغي ديگر اديان، بسيار گسترده و فراگيرشده است. اگر براين باوريم كه قرآن كريم شايسته امروز و فرداهاست، چگونه ميتوانيم پيروزي اسلام را بر ديگر اديان با اوضاع كنوني، تطبيق دهيم؟ در حالي كه مسلمانان از هر سو در محاصره و حلقه تنگ نظامها، سياستهاي گوناگون و فشارهاي فزاينده قرار گرفتهاند، منتظر تحقق آن بشارت الهي هستند تا شوكت و عظمت اسلام بر جهان مستولي گردد.
در تفسير ابنجزي چنين آمده است: «و چيرگي آن يعني آن را بالاترين و نيرومندترين دينها قرار داد تا مشرق و مغرب را فراگيرد.»[10] اين همان روايتي است كه گروهي از مفسران از ابوهريره نقل كردهاند[11] (و در نظر اهلسنت معتبر است). در كتاب درالمنثور چنين آمده است: سعيدبن منصور و ابنالمنذر و بيهقي در كتاب سنن خود از جابر، درباره «ليظهره علي الدين كله» روايت كردهاند كه گفت: اين واقع نخواهد شد مگر اينكه فقط اسلام پيرواني داشته باشد نه يهودي و نه مسيحي.[12]
قرطبي ميگويد: سدي نيز گفته است: اين اظهار دين، به هنگام خروج مهدي(ع) است كه كسي نميماند جز اينكه پيرو اسلام شود.[13] در همين زمينه، مقدادبن اسود ميگويد: از رسول خدا(ص) شنيدم كه فرمود:
لايبقي علي ظهر الارض بيت مدر و لاوبر الاّ أدخله الله (عليهم) كلمة الاسلام، ]إمّا[ بعزٍّ عزيز و ]امّا [بذلّ ذليل، ]امّا [تعزّهم فيجعلهم من أهلها فيعزوا به، و اما يذلّهم فيدينون له؛[14]
در روي زمين هيچ خانه خشت و گلي و خيمه مويين نميماند مگر اينكه خداوند آيين اسلام را در آن خانه وارد ميكند يا با عزت و سربلندي يا با ذلت و خواري؛ يا اسلام را ميپذيرند و خداوند آنها را سربلند ميگرداند يا به ناچار در برابر اسلام سر تعظيم فرود ميآورند.
بنابراين، نتيجه ميگيريم اسلام با پيروزي و غلبه بر جهان مستولي ميگردد.
در پاسخ به سؤال سوم ميگوييم: با توجه به اقوال تابعين، احتمال دوم (چيرگي و غلبه به وسيله امام مهدي در آخرالزمان) درست به نظر ميرسد. قرطبي ميگويد: سدي گفته است: اين اظهار دين، به هنگام خروج مهدي است كه كسي نميماند جز اينكه پيرو اسلام شود.[15] سعيدبن جبير درباره آيه «ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون» ميگويد: ايشان مهدي از اولاد فاطمه است.[16]
در تفسير قرطبي چنين آمده است:
فروي أن جميع ملوك الدنيا كلها اربعة مؤمنان وكافران فالمؤمنان سليمان بن داود و اسكندر والكافران نمرود و بختنصر و سيملكها من هذه الامة خامس لقوله تعالي ليظهره علي الدين كله و هو المهدي؛[17]
روايت شده است كه پادشاهان دنيا چهار نفر بودند: دو نفر مؤمن و دو نفر كافر. آن دو مؤمن سليمانبن داود و اسكندر بودند و دو كافر نمرود و بختنصر بودند. به زودي پنجمي نيز از امت محمد(ص) به دليل آيه «ليظهره علي الدين کله» مالك اين دنيا ميشود و او مهدي است.
روايات بسياري در كتب حديثي اهلسنت وجود دارد مبني بر اينكه حضرت مهدي(ع) از فرزندان پيامبر(ص) است و در آخرالزمان زمين را پر از عدل و داد ميكند، کما اينكه قبل از او پر از ظلم و جور شده است.[18] علاوه بر اينها ميگوييم: امكان ندارد اين غلبه و پيروزي توسط حضرت عيسي(ع) باشد ـچنانكه برخي معتقدندـ زيرا ما اعتقاد داريم كه پيامبر اكرم(ص) آخرين نبي و افضل آنها و نيز مهيمن بر ساير انبياست. آيا معقول است كه حضرت عيسي(ع) بيايد و دين اسلام را کامل كند و به اتمام برساند و آن را بر ساير اديان غلبه بدهد، در حالي كه پيامبر اسلام آخرين نبي و افضل آنها باشد! ما ميگوييم و ادله هم آن را ثابت كردهاند كه اسلام توسط يكي از جانشينان پيامبر و از فرزندان ايشان ـ حضرت مهدي(ع)ـ بر ساير اديان غلبه مييابد و هيچ محذوري هم پيش نميآيد، زيرا جانشينان حافظ و كامل كننده اسلاماند؛ همان اسلامي كه پيامبر اكرم براي آن مبعوث شدند. ابنجوزي درباره نماز خواندن حضرت عيسي(ع) پشت سر حضرت مهدي(عج) ميگويد: اگر حضرت مهدي پشت سر حضرت عيسي(ع) نماز بخواند، به دو دليل جائز نيست: يكي اينكه نماز خواندن ايشان پشت سر حضرت عيسي(ع) او را از امامت خارج و مأموم و تابع خواهد کرد. دوم اينکه پيامبر(ص) فرمود: «لانبي بعدي» و همه شرايع بعد از پيامبر نسخ شده است. حال اگر مهدي(عج) پشت سر عيسي(ع) نماز بخواند، حديث مذكور مورد شبهه قرار ميگيرد.[19] همين استدلال نيز در اينجا مطرح است. بنابراين غلبه و پيروزي بر ساير اديان در آخرالزمان توسط فرزند پيامبراکرم(ص) حضرت مهدي(عج) و به کمک حضرت عيسي تحقق ميپذيرد.
نتيجهگيري
1. سنت خداوند و هدف نهايي بعثت بر اين قرار گرفته است که دين اسلام بر ديگر اديان غالب و چيره شود.
2. اين غلبه و چيرگي در زمان پيامبر(ص) و پس از آن تا به حال به طور کامل تحقق نيافته است.
3. اين چيرگي در آخرالزمان به دست امام عصر(عج) محقق خواهد شد.
* غدير و رابطه آن با بعثت و مهدويت
اسلام که آورنده آن پيامبر اکرم(ص) بوده است و به دست امام مهدي بر ساير اديان چيره ميشود، بايد به دليل آيه وعد (... وليمکّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم ...)[20] قبل از اين غلبه، کامل شده و به مقام رضايت خداوند رسيده باشد. حال سؤال اين است اين دين کي و در کجا کامل شد و به رضايت خداوند رسيد؟ با روشن شدن پاسخ اين سؤال، حلقه اتصال ميان بعثت و مهدويت و حکومت جهاني امام مهدي، جايگاه واقعي خود را باز مييابد و مثلث بعثت، غدير و حکومت جهاني امام مهدي معيّن و کامل ميشود. براي اينکه اين مطلب روشن شود، اندكي در مورد آيه وعد و سپس در مورد آيه اکمال بحث خواهيم کرد.
آيه وعد
وعد اللّه الّذين آمنوا منکم وعملوا الصّالحات ليستخلفنّهم في الأرض کما استخلف الّذين من قبلهم وليمکّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم وليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً يعبدونني لايشرکون بي شيئاً ومن کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون؛[21]
خداوند به كساني از شما كه ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند وعده ميدهد كه قطعاً آنان را حكمران روي زمين خواهد كرد، همانگونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد؛ و دين و آييني را كه براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل ميكند، آنچنان كه تنها مرا ميپرستند و چيزي را شريك من نخواهند ساخت. كساني كه پس از آن كافر شوند، آنها فاسقاناند.
در اين آيه خداوند مردم (امت پيامبر) را مورد خطاب قرار داده است و كساني را که ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند (الذين آمنوا منکم و عملوا الصالحات) و نيز تنها او را ميپرستند و چيزي را شريك او قرار نميدهند (يعبدونني لايشرکون بي شيئا) [22] به سه چيز مژده ميدهد.
خلافت روي زمين
اولين مژدهاي که به آنها ميدهد اين است که «ليستخلفنّهم في الأرض»؛ قطعاً آنان را خليفه و حكمران روي زمين خواهد كرد، همانگونه كه به پيشينيان آنها خلافت روي زمين را بخشيد. در اين زمينه ثوبان از پيامبر اکرم(ص) چنين نقل ميکند: پيامبراكرم(ص) فرمودند: خداوند زمين را يكجا براي من جمع كرد و من مشرق و مغرب آن را ديدم و ديدم كه امت در آينده نزديک مالك آن ميشود.[23]
آلوسي در مورد اين مينويسد:
اگر بگوييم همه اينها (غلبه اسلام و مسلمانان) به دست مؤمنان در حوزه و در دوران (حكومت) مهدي(ع) و هنگام نزول عيسي(ع) تحقق ميپذيرد، پس نيازي نيست به چيزهايي كه قبلاً ذكر كرديم.[24]
طبري ميگويد: ليورثنهم الله أرض المشركين من العرب والعجم، فيجعلهم ملوكها وساستها.[25] در خصوص الارض نيز معظم مفسران اهلسنت ميگويند: الارض بر عموميت زمين دلالت دارد و نميتوان آن را به زمين مکه يا مدينه محدود دانست.[26] با توجه به اين ويژگي دو مطلب زير به دست ميآيد:
1. اين خلافت جهاني خواهد بود و به منطقهاي اختصاص نخواهد داشت.
2. بديهي است که چنين خلافت و حکومتي تا به حال به وجود نيامده است.
تمکين دين مرضي
دومين مژدهاي که به آنها ميدهد اين است که ...وليمکّننّ لهم دينهم الّذي ارتضي لهم...؛ دين و آييني را که براي آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت.
در خصوص ماهيت اين دين ميان مفسران اختلافي وجود ندارد و همگي اتفاق دارند که دين مرضي به دليل آيه ...اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينًا...[27] همان اسلام است که ثابت و مستقر شده و بر ساير اديان غلبه مييابد.[28] با توجه به اين ويژگي چندين مطلب به دست ميآيد.
1. با توجه به اينکه اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر(ص) کامل شد و به حد رضايت پروردگار رسيد، چون همه مفسران اتفاقنظر دارند که سوره مائده از آخرين سورههايي است که بر پيامبر(ص) نازل شده است، برخي شأن نزولهايي[29] که براي آيه ذکر شدهاند از اعتبار ساقط ميشوند.
2. با توجه به ويژگي ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان، برخي احتمالات از قبيل جزئي، محدود و مقطعي دانستن اين خلافت، باطل ميشود.
3. غلبه اسلام بر ساير اديان صرفاً به معناي فتح ممالک و جزيه دادن پيروان ديگر مذاهب به مسلمانان نيست تا برخي بگويند اين فتوحات و پرداخت جزيه تا حدودي در زمان پيامبر اکرم(ص) و خلفا به دست آمده، بلکه به اين معناست که تنها اسلام پيرواني داشته باشد و بس. (اين بحث در ضمن تفسير آيه اظهار گذشت.)
4. غلبه اسلام بر ساير اديان به دليل آيه «ليظهره علي الدين كله ولوكره المشركون[30] و به اعتقاد فريقين، در دوران امام مهدي(عج) محقق خواهد شد.
رفع خوف و ايجاد امنيت
سومين مژدهاي که خداوند به مؤمنان ميدهد اين است که ترسشان را به امنيت و آرامش مبدل ميکند: ...وليبدّلنّهم من بعد خوفهم أمناً.... با توجه به ويژگي تمکين (ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان) شأن نزولي که از سوي برخي براي آيه ذکر شده است که امنيت مورد نظر در آيه در زمان خلفاي چهارگانه متحقق شده است،[31] شأن نزول درستي نخواهد بود. علاوه بر اين، در زمان هيچ کدام از اين خلفا امنيت وجود نداشته است. در زمان امام صادق(ع) گويا برخي از عامه نيز گمان ميکردند که آيه در مورد خلفا اربعه است. لذا فضل در خصوص اين مطلب از امام جعفر صادق(ع) سؤال کرد و ايشان در جواب به وي فرمودند:
...متي كان الدين الذي إرتضاه الله ورسوله متمكناً بإنتشار الأمر في الامة وذهاب الخوف من قلوبها وإرتفاع الشك من صدورها في عهد واحد من هؤلاء وفي عهد علي عليه السلام مع إرتداد المسلمين والفتن التي كانت تثور في أيامهم والحروب التي كانت تنشب بين الكفار وبينهم؛[32]
...چه زماني دين مرضي خدا و رسول تثبيت شده است و امر آن انتشار يافته و خوف و شک از قلوب وسينههاي مردم در عهد يکي از آن سه خليفه و در عهد علي(ع) با ارتداد مردم بيرون رفته است؟ چه فتنههايي که در ايام آنها برانگيخته شد و چه جنگهايي به آنها نسبت داده شده است که بين آنان وکفار واقع شد.
آيا با توجه اين اختلافها و جنگها ميتوان گفت: امنيت مورد نظر آيه در زمان صحابه متحقق شده بود؟
نتيجهگيري
1. مورد خطاب در آيه عموم مسلماناناند و به کساني که ايمان آورده و كارهاي شايسته انجام دادهاند و تنها او را ميپرستند و چيزي را شريك او قرار نميدهند، سه چيز ـخلافت روي زمين، تمکين دين مرضي و رفع خوف و امنيت کاملـ مژده داده شده است.
2. اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر به حد رضايت پروردگار رسيد بنابراين، برخي از شأن نزولها که مصداق آيه را قبل از آن ميداند مردود است.
3. با توجه به ويژگي ثبات و استقرار و نيز گستردگي اسلام و غلبه آن بر ساير اديان، برخي احتمالات از قبيل محدود و مقطعي دانستن اين خلافت، باطل ميشود.
4. غلبه اسلام بر ساير اديان به اين معناست که فقط اسلام پيرواني داشته باشد و بس.
5. غلبه اسلام بر ساير اديان، به اعتقاد فريقين، در زمان حکومت حضرت حجت متحقق خواهد شد.
6. قبل از غلبه و چيرگي، اسلام بايد کامل شده و به حد رضايت خداوند رسيده باشد.
آيه اکمال
...اليوم أكملت لكم دينكم وأتممت عليكم نعمتي ورضيت لكم الإسلام دينًا...؛
امروز دين شما را برايتان كامل كردم و نعمتم را بر شما تمام گرداندم و اسلام را به عنوان دين براي شما برگزيدم.
پس از روشن شدن اين مطلب که اسلام پيش از غلبه و چيرگي بايد در مرحله قبل کامل شده و به حد رضايت خداوند رسيده باشد، نوبت به اين سؤال ميرسد که اسلام کي و کجا کامل شد و به حد رضايت خداوند رسيد. پس از روشن شدن اين مطلب، به حلقه مفقوده و اتصال (غدير) بين بعثت و مهدويت خواهيم رسيد.
در پاسخ به سؤال مذکور ميگوييم: به اعتقاد بزرگان اهلسنت، اسلام در غدير به وسيله اعلان ولايت حضرت امير، علي(ع)، کامل شد و به حد رضايت خداوند رسيد.
ابنمردويه(م410ق)، چندين روايت از ابوسعيد خدري، ابوهريره و مجاهد ميآورد كه آيه اکمال در غدير در شأن حضرت اميرالمؤمنين(ع) نازل شده است. [33] حاکم حسکاني(مقرن5) پنج روايت از ابوهريره، ابوسعيد خدري و ابنعباس ذکر ميکند که آيه اکمال در غدير درباره ولايت حضرت علي(ع) نازل گرديده است. [34]
سيوطي(م611ق) از ابنمردويه و ابنعساکر روايت آورده که ابوسعيد خدري گفته است: آيه اکمال در غدير بعد از انتصاب علي(ع) به ولايت و خلافت نازل شده است. وي همچنين از ابوهريره نقل ميکند که آيه در غدير خم در روز هجده ذيالحجه نازل شده است.[35] ابنکثير(م744ق) و جمالالدين قاسمي(م944ق) رواياتي را از ابنمردويه از طريق هارون عبدي و ابوهريره آوردهاند و ميگويند: آيه اکمال در غدير نازل شده است.[36]
سبط ابنجوزي که معتقد است آيه اکمال دو بار نازل شده است، يک بار در عرفه و بار ديگر در غدير، ميگويد: آيه در هر دو مرتبط به ولايت امام علي(ع) است.[37] قندوزي حنفي(م1294ق) در ينابيع المودة آورده است: بعد اينکه پيامبر اعظم(ص)، حضرت علي(ع) را در غدير خم به ولايت منصوب کردند، آيه اکمال نازل شد.[38]
با توجه به اقوال بزرگان اهلسنت مبني بر اينکه آيه درباره ولايت امام علي(ع) در غدير نازل شده است، روشن ميشود که اسلام در غدير با نصب امام علي(ع) به ولايت کامل شد و به رضايت خداوند رسيد. بنابراين، پاسخ سؤال مذكور مشخص ميگردد و حلقه اتصال بين بعثت و مهدويت نيز معيّن ميشود و به اين ترتيب، مثلث بعثت، غدير و مهدويت و حکومت جهاني کامل ميشود.
نتيجه گيري نهايي
پيامبراکرم(ص) اسلام را آورد و 23سال به تبليغ آن پرداخت. اسلام در اواخر عمر شريف پيامبر به وسيله اعلان ولايت حضرت علي(ع) (پس از تعيين جانشين براي پيامبر(ص)) کامل شد و به حد رضايت پروردگار رسيد و در آخرالزمان به وسيله مهدي فاطمه(ع) بر همه اديان غالب و چيره ميگردد.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
مراسم مشترک شهادت امام علی (ع)
هیأت محبین المهدی (عج) و هیأت عشاق الشهاده

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
امام مهدی علیه السّلام فرمودند:
امام مهدى(عليه السلام) در زيارت ناحيه مقدّسه خطاب به امام حسین(علیه السّلام) می گویند: هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مى كنم و در مصيبت تو به جاى اشک، خون مى گريم .
كسى كه در آن مسجد نماز بخواند، همانند اين است كه در خانه عتيق (يعنى كعبه) نماز خوانده است.
من مايه امنيت زمينيان هستم، همان طور كه ستارگان موجب امنيت آسمانيانند.
من باقيمانده از آدم و ذخيره نوح و برگزيده از ابراهيم و خلاصه محمد[كه درود خدا بر آنان باد]مى باشم.
به خدا پناه مى برم از كورى بعد از روشنايى و روشن بينى و از گمراهى بعد از هدايت، و از چيزهايى كه موجب نابودى اعمال مى شود و به او پناه مى برم از آزمايشهاى هلاك كننده. زيرا خداوند متعال فرمايد: آيا مردم تصور مى كنند همين كه گفتند ايمان آورديم رها مى شوند و مورد آزمايش قرار نمى گيرند؟
به خدا قسم صاحب الامر هرسال در مراسم حج حضور پيدا مى كند و مردم را مى بيند و آنان را مى شناسد ولى مردم او را مى بينند ولى او را نمى شناسند.
حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است و همتايى ندارد. ستايش به خاطر احسانش به ما و نيكى او بر ما، خداوند بزرگ و با عظمت براى حق جز پايدارى و كمال چيزى نمى پسندد و براى باطل نيز جز نابودى چيزى مقدر نكرده است.
اما كسانى كه اموال ما را در دست گرفته اند، پس هر كس چيزى از آن را مباح شمارد و بخورد همانا آتش خورده است.
كسى كه از اموال ما چيزى بخورد همانند اين است كه آتش را مى خورد و به زودى به جهنم خواهد رسيد.
اما آنچه در مورد کسى پرسیدى که اموال ما در دست اوست و حلال مى شمارد یا بدون دستور ما در آن تصرف کند همان گونه که در مال خود تصرف مى کند، بدان کسى که چنین کند، ملعون است و ما روز قیامت دشمنان او خواهیم بود.
لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم جهان برکسى باد که درهمى از اموال ما را حلال بداند.(منظور حضرت از اموال ما، سهم امام است که باید کسی که خمس برای او واجب است بپردازد و اگر نپردازد، شامل این لعنت میشود.)
اما آنچه را که به ما رساندى مورد قبول نیست مگر آنچه پاک و پاکیزه باشد و دستمزد آوازخوان حرام است.
اما اموال شما ما آنها را فقط براى اين مى پذيريم كه شما پاكيزه شويد، پس هر كس بخواهد ـ كه پاك شود ـ برساند و هر كس مايل است قطع كند، پس آنچه خدا به ما عطا فرموده است بهتر و برتر است از آنچه به شما داده است.
درهاى سئوال از چيزهايى را كه براى شما مفيد نيست ببنديد و خود را در مورد دانستن چيزهاى غيرلازم به زحمت نيندازيد، و درمورد تعجيل فرج زياد دعا كنيد زيرا كه موجب فرج خواهدشد.
اگر دلهاى شيعيان ما ـ كه خداوند آنان را براى اطاعت خودش موفق كند ـ در وفا كردن به پيمانشان يكى بود هرگز سعادت و ملاقات ما از آنان به تأخير نمى افتاد، بلكه سعادت ديدار با ما همراه با شناخت و صداقت براى آنان زود به دست مى آمد، چيزى جز كارهاى ناشايست آنان ما را از ايشان محبوس نمى سازد.
اما در مورد علّت غيبت، خداوند متعال مى فرمايد: اى ايمان آورندگان از چيزهايى كه اگر روشن شود بدتان مى آيد سئوال نكنيد. زيرا هيچ يك از پدران من نبودند جز اين كه تعهدى نسبت به طاغى زمان خود داشتند ولى زمانى كه من خروج كنم هيچ تعهدى نسبت به هيچ يك از طاغوت ها ندارم (يعنى در برابر هيچ كس وظيفه تقيه ندارم).
غيبت دوم به وقوع پيوست، پس ظهورى نخواهد بود مگر بعد از اذن خدا و آن بعد از مدت طولانى و قساوت دلها و پُر شدن زمين از ظلم و ستم خواهد بود .
امّا در رخدادهايى كه پيش مى آيد به راويان احاديث ما مراجعه كنيد، كه آنان حجّت من بر شما هستند و من حجّت خدا بر آنانم.
بايد بدانيد كه حق در ميان ما و با ماست، كسى غير از ما چنين چيزى نمى گويد مگر دروغ گوى افتراء زننده و كسى جز ما چنين ادعايى نمى كند مگر گمراه، گمراه شده.
او نورى فروزان و ماهى درخشان بود که خداوند بزرگ آنچه را نزد خود بود، براى او برگزید، پس او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال کرد تا رحلت فرمود.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
تفاوت های جنگ نرم و جنگ سخت
1. حوزه تهدید نرم اجتماعی، فرهنگی و سیاسی است، در حالی که حوز ه تهدید سخت امنیتی و نظامی میباشد.
2. تهدیدهای نرم پیچده و محصول پردازش ذهنی نخبگان و بنابراین اندازه گیری آن مشكل است، در حالی که تهدیدهای سخت؛ عینی، واقعی و محسوس است و می توان آن را با ارائه برخی از معیارها انداز هگیری کرد.
3. روش اعمال تهدیدهای سخت، استفاده از زور و اجبار است، در حالی که در نرم ، از روش القاء و اقناع بهره گیری می شود. و تصرف و اشغال سرزمین است در حالی که در تهدید نرم ، هدف تاثیرگذاری بر انتخابها، فرآیند تصمیم گیری و الگوهای رفتاری حریف و در نهایت سلب هویت های فرهنگی است.
4. مفهوم امنیت در رویكردهای نرم شامل امنیت ارزش ها و هویت های اجتماعی میشود، در حالی که این مفهوم در رویكردهای سخت به معنای نبود تهدید خارجی تلقی میگردد.
5. تهدیدهای سخت، محسوس و همراه با واکنش برانگیختن است، در حالی که تهدیدهای نرم به دلیل ماهیت غیر عینی و محسوس آن، اغلب فاقد عكس العمل است.
6. مرجع امنیت در حوزه تهدیدهای سخت، به طور عمده دولت ها هستند، در حالی که مرجع امنیت در تهدیدهای نرم محیط فروملی و فراملی (هویت های فروملی و جهانی) است.
7. کاربرد تهدید سخت در رویكرد امنیتی جدید عمدتاً مترادف با فروپاشی نظام های سیاسی ، امنیتی مخالف یا معارض است، در حالی که کاربرد تهدید نرم در رویكردهای امنیتی جدید علیه نظام های سیاسی مخالف یا معارض، مترادف با فرهنگسازی و نهادسازی در چارچوب اندیشه و الگوهای رفتاری نظام های لیبرال و دموکراسی تلقی می شود. جنگ نرم نیز همانند جنگ سخت اهداف مختلفی دارد و قاعدتا هدف غایی هر دو آنها تغییر کامل نظام سیاسی یك آشور است آه البته با اهداف محدودتر هم انجام می گیرد. در حقیقت جنگ نرم و جنگ سخت یك هدف را دنبال می آنند و این وجه مشترك آنهاست، در هر صورت هدف اصلی این جنگ، اعمال فشار برای ایجاد تغییر در اصول و رفتار یك نظام و یا به طور خاص تغییر خود نظام است.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
دلایل استفاده از جنگ نرم
در فصلنامه آمریکایی power Soft « قدرت نرم » نظریه پرداز آمریکایی تحت عنوان « جوزف نای » انتشار مقاله مشهور در سال ١٩٩٠ دیدگاه جدیدی را به مخاطبان ارائه کرد که براساس آن ایالات متحده به جای آن که از foreign policy طریق بکارگیری آنچه که قدرت سخت می نامند به انجام کودتای نظامی در کشورهای رقیب اقدام کند؛ تلاش خود را بر ایجاد تغییرات در کشورهای هدف از طریق تأثیرگذاری بر نخبگان جامعه متمرکز می کند. براین اساس آمریکا می توانست بجای سرمایه گذاری میلیارد دلاری بر تئوری جنگ ستارگان به منظور مقابله با آنچه تهدید شوروی خوانده می شد، به سرمایه گذاری بر نخبگان جامعه شوروی از طرق مختلف اقدام کند. پس از در فصلنامه فارن پالسی در سال ٢٠٠۴ « کاربرد قدرت نرم » فروپاشی شوروی جوزف نای مقاله دیگری تحت عنوان منتشر ساخت که تکمیل کننده نظرات قبلی او متناسب با تغییرات جهان در سال های پس از فروپاشی شوروی و بویژه تحولات ناشی از واقعه یازده سپتامبر در روابط بین الملل بود. در مقاله مذکور جوزف نای دیدگاه خود را درباره ایجاد تغییرات از طریق به کارگیری دیپلماسی عمومی در کنار بکارگیری قدرت نرم در میان نخبگان جامعه هدف مطرح کرد. بعدها نظرات او تکمیل تر شد و به عنوان دستورالعمل به مورد اجرا گذارده شد. براساس Smart power « قدرت هوشمند » سیاست خارجی آمریکا تحت عنوان بکارگیری این نظریه آمریکا با استفاده از دیپلماسی عمومی و قدرت هوشمند به برقراری نفوذ در بدنه جامعه هدف کمک می تهیه « جین شارپ » کند. این دیدگاه با دستورالعمل های اجرایی که توسط کارشناسان اطلاعاتی آمریکا نظیر دکتر معروف شد. « انقلاب نرم » شد، در سطح رسانه های گروهی به مفهوم بنابراین جنگ نرم، امروزه مؤثرترین، کارآمدترین و کم هزینه ترین و درعین حال خطرناک ترین و پیچیده ترین نوع جنگ علیه امنیت ملی یک کشور است، چون می توان با کمترین هزینه با حذف تهاجم خود قرار می دهد.
جنگ نرم به روحیه، به عنوان یکی از عوامل قدرت ملی خدشه وارد می کند، عزم و اراده ملت را از بین می برد، مقاومت و دفاع از آرمان و سیاست های نظام را تضعیف می کند، فروپاشی روانی یک ملت می تواند مقدمه ای برای فروپاشی سیاسی- امنیتی و ساختارهای آن باشد. جوزف نای قدرت نرم را شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب بدون تهدید یا پاداش ملموس می داند. این شیوه غیرمستقیم رسیدن به نتایج مطلوب قدرت است. بر این پایه یک کشور می تواند به مقاصد موردنظر خود در سیاست جهانی نایل آید، چون کشورهای دیگر، ارزش های آن را می پذیرند، از آن تبعیت می کنند، تحت تأثیر پیشرفت و آزاداندیشی آن قرار می گیرند و در نتیجه خواهان پیروی از آن می شوند. در این مفهوم آنچه مهم تلقی می شود، تنظیم دستورالعملی است که دیگران را جذب کند. بنابراین جنگ نرم از یکسو توانایی کسب آنچه که می خواهید از طریق جذب کردن نه از طریق اجبار و یا پاداش می باشد و از سوی دیگر نشان دهنده ، تفاوت های عمده آن با جنگ سخت می باشد.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
باتوجه به ارسال پیامک هایی از طرف فرقه ضاله بهائیت، ما اقدام به روشنگری این پیامک ها نمود.
نمونه «تورو به امام زمان قسم میدم این پیامو بخون.دختری از خوزستانم که پزشکان از علاجم نا امید شدند.
شبی خواب حضرت زینب (س) را دیدم که در گلویم آب ریخت و شفا پیدا کردم و ازم خواست این را به ۲۰ نفر بگم.
این پیام دست کارمندی افتاد که اعتقاد نداشت و کارش را از دست داد،مرد دیگری اعتقاد داشت و ۲۰میلیون به دست آورد.
به دست کس دیگری رسید،عمل نکرد پسرش را از دست داد.اگه به حضرت زینب اعتقاد داری این را واسه ۲۰ نفر بفرست.»
پیامک های شیطانی
تا بحال چند نفر از شماها این پیام هارو دیدین؟ تابحال چند نفر ازشماها این پیام هارو فرستادین؟
هیچ میدونستید این پیامک ها توطئه بهائیت می باشد برای بدبین کردن مردم نسبت به اهل بیت؟
اولاً این نوع قسم دادن ها اصلاً جایز نیست و هیچ الزام شرعی نداره.
ثانیاً یعنی اهل بیت با این همه رئوفی و مهربانی میان شماهارو نفرین میکنن؟
ثالثاً این همه مراجع تقلید داریم که مروج دین هستن اونوقت بیایم دست به دامن خواب بشیم؟
رابعاً اهل بیت نیاز به پیامک ما دارن یا اپراتورهای تلفن همراه؟
خامساً اگه واقعاً میخواین گره ای از کارتون باز بشه این پیامک هارو حذف کنین که باعث خوشحالی اهل بیت میشه.
«بنده خودم خیلی ازین پیامک هارو پاک کردم الحمدالله هیچ مشکلی پیش نیومد که هیچ خیلی وقت ها خبر های خیلی خیلی خوبی هم بهم رسید»

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
در همایش بزرگ ما نگرانیم مطرح شد.
دولت، اخطار حوزویان در عرصه فرهنگ را جدی بگیرد.
طلاب و فضلای حوزه علمیه قم که هم اکنون در حال برگزاری تجمع ما نگرانیم هستند، با انتشار بیانیهای نگرانی خود را از آن چه در حوزه فرهنگ اتفاق می افتد، مطرح کرده اند.
به گزارش فرهنگ نیوز، در بخشی از بیانیه ای که به مناسبت برنامه ما نگرانیم توسط حوزه های علمیه تنظیم شده اظهار شده است: انقلاب اسلامی ایران در امتداد بعصت انبیای الهی به رهبری مردیم از سلاله پیامبر گرامی اسلامی و بر امواجی از خون های مطهر شهیدان به وقع پیوست و به پیروزی رسید.
در بخشی از این بیانیه آمده است : یکی از وظایق اصلی دولت ها ترویج گفتمان اعتقادی و آمران های انقلاب و جایگاه راهبردی فرهنگ در مجموعه کلان سیاست های جمهوری اسلامی ایران است.
در این بیانیه تصریح شده است: ما برای لبیک به فراخوان رهبری و پی گیری دغدغه های مراجع عظام در همایشی به نام ما نگرانیم گردهم آمده ایم تا بدین وسیله صدای خود را به گوش مسئولان رسانده، مطالبات فرهنگی را پی گیری نماییم.
در قسمت دیگری از این بیانیه اظهار شده است: از دولت یازدهم که در راس آن فردی در کسوت روحانیت قرار داد و خود را از سابقین انقلاب و چهره های فرهنگی است انتظار می رفت بیش از دیگران به اینموضوع توجه کند و در جهت تحکیم مبانی اعتقادی و احیای ارزش های اسلام و انقلاب تلاش چشک گیر به عمل آورد.
در این بیانیه تاکید شده است: متاسفانه این انتظار عملی نشده است به گونه ای که با ربودن گوی سبقت از پیشنیان در تحریف باورها و تخریب ارزش های اسلامی نگرانی رهبری معظم انقلاب مراجع تقلید دلسوزان انقلاب و امت حزب الله به به دنبال داشته است.
در ادامه این بیانیه آمده است: هرگونه بی توجهی یا خدشه در ارزش های اصلی نظام اسلامی سبب خروج افراد از دایره نظام می شود و زمینه های سلب مشروعیت را فراهم می کند .
در این بیانیه خاطر نشان شده است: کسانی که در مطبوعات کتاب ها سایت ها و سایر رسانه ها به احکام نورانی اسلامی طعنه می زنند و یا صریحا آن ها را ضد اسلامی می نامند به مراجع تقلید توهین می کنند و اصول ثابت دین را زیر گا می گذارند و آن را پایمال می کنند باید حکم تعیین شده اسلام برای آن ها جاری شود.
در ادامه این بیانیه با بیان اینکه باید مسئولان نسبت به این موضوعات واکنش نشان دهند خاطر نشان شده است: اصل ولایت فقیه شاخصه اصلی نظام اسلامی و التزام عملی به آن از شروط اصلی نظام است.
در این بیانیه تصریح شده است: آنچه برنگرانی ها می افزاید مخالفت صریح برخی مسئولان رده اول دولت یازدهم با این مسئله است، یکی از مظاهر عملی این بی اعتقادی بازگرداندن عناصر سکولار و فتنه گر به دانشگاه ها و گماردن ان ها در راس بعضی مسئولیت های فرهنگی و علمی است که این روند باید متوقف شود و اصلاح شود.
در ادامه این بیانیه عنوان شده است:تخطئه صریح قانون منع ماهواره، فیلترینگ سایت های غیر مجاز ممیزی کتاب و اسلامی سازی علوم انسانی و دانشگاه ها تنها چند نمونه از این خطاهای فاحش است.
در انتهای این بیانیه عنوان شده است: در پایان ما طلاب و فضلای حوزه های علمیه از باب وظیفه امر به معروف و نهی از منکر مسئولان را نسبت به پیامدهای خطاها و لفزش هایی که در مجموعه آن ها صورت می گیرد هشدار می دهیم و به عنوان افسران جنگ نرم ضمن رد عملکرد فرهنگی روشنگری و انتقاد سالم رتا وظیفه خود می دانیم.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
علی همواره با حق است و حق با علی است. حضرت رسول اکرم(ص)
یکی گفت شبیه شمشیر دیگری گفت شبیه پنجه های شیر و خلاصه هر یک چیزی گفت ، حضرت لبخندی زدند و فرمود :
دست راست من شبیه دست چپ من است.
همگی خندیدند ...
شادی دل حضرت زهرا (س) و تعجیل در فرج آقا امام زمان (عج) صلوات ختم کنید

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
حضرت مهدى علیه السلام فرمودند:
در حوادث گوناگونى که در دروان غیبت کبرى پیش مى آید به راویان احادیث ما مراجعه نمایید.
بدان که میان خداى متعال و بندگانش خویشى و قرابتى نیست، و کسى که مرا انکار کند از من نیست و راه او راه پسر نـوح است.
اما سئوال کردى که شخصى به میوهجات اموال ما مىگذرد و از آن برداشته و مىخورد (حقالمارّه) آیا حلال است یا خیر؟ پاسخ این است خوردن برایش حلال است ولى بردن آن حرام است.
اگر طلب مغفرت و آمرزش بعضی شماها برای همدیگر نبود، هرکس روی زمین بود هلاک می گردید، مگر آن شیعیان خاصّی که گفتارشان با کردارشان یکی است.
فضیلت تعقیب دعا و تسبیح بعد از نمازهای واجب نسبت به بعد از نمازهای مستحبّی، همانند فضیلت نماز واجب بر نماز مستحبّ می باشد.
همانا خداوند متعال، اباء و امتناع دارد نسبت به حقّ مگر آن که به اتمام و کمال برسد و باطل، نابود و مضمحل گردد.
برای هیچ کس جائز نیست که در اموال و چیزهای دیگران تصرّف نماید مگر با اذن و اجازه صاحب و مالک آن.
کسی که روزه ماه رمضان را عمداً با چیز یا کار حرامی افطار - و باطل - نماید، هر سه نوع کفّاره (60 روزه، اطعام 60 مسکین، آزادی یک بنده) بر او واجب می شود.
همانا پدران من (ائمّه و اوصیاء علیهم السّلام)، بیعت حاکم و طاغوت زمانشان، بر ذمّه آن ها بود؛ ولی من در هنگامی ظهور و خروج نمایم که هیچ طاغوتی بر من منّت و بیعتی نخواهد داشت.
زمین تا چهل روز از ادرار کسی که ختنه نشده است ناله می کند.
اما اموال شما را نمى پذیریم مگر از آن روى که شما پاک شوید. پس هر که خواهد به ما بپردازد و آن که خواهد دست باز دارد ... و آنچه به ما بپردازى، جز آنچه پاک و پاکیزه باشد نزد ما پذیرفته نیست.
در پیشامدهایی که رخ می دهد به راویان احادیث ما مراجعه کنید که آنان حجت من بر شمایند و من حجت خدا بر ایشان.
اى آن كه [كار] زيبا را آشكار مى كند و [كار] زشت را مى پوشاند! اى آن كه بر بدكارى مؤاخذه نمى كند و پرده نمى درد ! اى آن كه منّتش بزرگ و چشم پوشى اش كريمانه و گذشتش نيكو است !
گرايش خود را به ما ، با دوست داشتن سنّت روشن همراه كنيد .
منم كه زمين را از عدالت لبريز مى كنم ، چنان كه از ستم آكنده است .
من وصىّ آخرينم؛ به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى شود .
من يادگار خدا در زمين و جانشين و حجّت او بر شما هستم .
من مايه امان اهل زمينم ؛ چنان كه ستارگان مايه امان اهل آسمان اند .
خداوند محمّد را برانگيخت تا رحمتى براى جهانيان باشد و نعمت خود را تمام كند .
او (امام حسن عسکری علیه السّلام) نورى فروزان و ماهى درخشان بود كه خداوند آنچه را نزد خود بود براى او برگزيد . او راه و روش پدران بزرگوار خود را گام به گام دنبال كرد تا رحلت فرمود .

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
امام زمان(علیه السلام) می فرمایند:
براى شتاب در گشایش حقیقى و کامل، بسیار دعا کنید؛ زیرا، همانا، فَرَج شما در آن است.
ما در رسیدگى و سرپرستى شما کوتاهى و اهمال نکرده و یاد شما را از خاطر نبرده ایم که اگر جز این بود، دشوارى ها و مصیبت ها بر شما فرود مى آمد و دشمنان، شما را ریشه کن مى نمودند.
من، خاتم اوصیایم. خداوند، به سبب من، بلا را از اهل و شیعیانم دفع مى کند.
پروردگارا! چه کسى تو را خواند و تو دعایش را اجابت نکردى، و چه کسى از تو درخواست نمود و به او عطا نفرمودى، و چه کسى با تو مناجات کرد و او را ناامید ساختى، یا خود را به تو نزدیک نمود و او را دور ساختى؟!
براى هیچ کس جایز نیست که بدون اذن صاحب مال، در مالش تصرّف کند.
دختر رسول خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) (فاطمه ى زهرا(علیها السلام)) براى من، اسوه و الگویى نیکو است.
در تشکیک نسبت به روایاتى که موثّقان از ما براى شما نقل مى کنند، احدى از شیعیان ما عذرى ندارند.
هرگز شک به خود راه مده؛ زیرا شیطان دوست دارد که تو شک کنى.
بین خداوند عزّوجلّ و هیچ کس قرابت و خویشاوندى نیست، هر که مرا انکار کند از من نیست، و راهِ او راه فرزند نوح است.
نادانان و کم خردان شیعه و کسانى که پر و بال پشه از دین دارى آنان برتر و محکم تر است، ما را آزار مى دهند.
خود را براى دانستن آن چه از شما نخواسته اند به مشقت نیندازید.
تنها خداوند متعال است که اجسام را خلق و روزى ها را تقسیم کرده است؛ زیرا او جسم یا حلول کننده در جسم نیست. چیزى همانند او نیست. او شنوا و داناست؛ امّا ائمّه(علیهم السلام) چیزى را از خدا مى خواهند و خدا نیز براى آنان خلق مى کند. از خدا مى خواهند، خدا هم روزى مى دهد. خدا چنین مى کند، چون بر خود حتم کرده که خواسته ى آنان را اجابت و منزلت و شأن آن ها را عظیم گرداند.
پس هر یک از شما باید کارى کند که وى را به محبت و دوستى ما نزدیک سازد، و از آن چه خوشایند ما نیست و باعث کراهت و خشم ماست دورى گزیند.
به راستى، خداى متعال مردم را بیهوده نیافرید، و بیکاره رها نساخت؛ بلکه آنان را به قدرت خود آفرید و به آنان گوش و دیده و دل و عقل داد؛ سپس پیامبران(علیهم السلام)را به سوى آنان بشارت دهنده و بیم دهنده فرستاد تا مردم را به اطاعت خدا امر کنند و از معصیت او باز دارند و آن چه را از امر خالق و دین خود جاهل اند، بدانها بیاموزند، و براى آنان کتابى نازل کرد... .
هر کس حاجت و خواسته اى از پیشگاه خداوند متعال دارد، بعد از نیمه شب جمعه غسل کند و براى مناجات با خداوند در جایگاه نمازش قرار گیرد.
از نابینایى پس از بینایى، و از گمراهى پس از هدایت، و از رفتار هلاکت بار و فتنه هاى نابود کننده، به خدا پناه مى برم.
اراده ى حتمى خداوند بر این قرار گرفته است که ـ دیر یا زود ـ پایان حق، پیروزى، و پایان باطل، نابودى باشد.
هدف و قصد خویش را نسبت به محبّت و دوستى ما ـ اهل بیت عصمت و طهارت ـ بر مبناى عمل به سنّت و اجراى احکام الهى قرار دهید؛ پس همانا که موعظه ها و سفارش هاى لازم را نمودم، و خداوند متعال نسبت به همه ى ما و شما گواه است.
از ما درباره ى این که فردى چیزى را براى ما وقف کرده، ولى خودش به آن محتاج شده است، پرسیده اى. حکم چنین فردى، این است که در آن چه براى ما وقف کرده، ولى تسلیم ما نکرده، مختار است و مى تواند وقف را به هم بزند؛ ولى آن چه را، به خاطر تسلیم، وقفش مسلّم شده است، دیگر نمى تواند برگرداند، خواه به آن احتیاج داشته یا نداشته باشد.
با ساخت نیکوى خداوند، فرجام کار، مادامى که شیعیان از گناهان دورى گزینند، پسندیده و نیکو خواهد بود.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
امیرالمومنین (ع) از نگاه اهل سنت
امام علی علیه السلام اسوه ای جامع و انسانی است که عظمت خرد و توان مندیهای روحی – روانی او، وی را الگویی همیشه جاودان برای امروز و فردا و فرداهای تمامی جوامع ساخته، به گونه ای که پیروان شیعی و شیفته ی او را در تمامی عصرها و نسل ها، سر بلند و خرسند کرده است.
به یقین، برجسته گی شخصیت آن حضرت، آن گاه چشم گیری خاصی می یابد که در سخنان و دیدگاه های دیگران تجلی کند که چنین باوری، دست مایه ای گران بار در هنگام سخن وری بوده و لذت خاصی در کلام شیعیان می آفریند همچنین در بحث ها و گفت و شنودها با صاحب نظران دیگر مذاهب و یا در عرصه هائی مختلف مانند حج و عمره دلائل نیرومندی بر حقانیت شیعه خواهد بود.
در این جا، چند آیه از آیات قرآن و دیدگاه های اهل سنت را درباره ی شان نزول هر یک از باب نمونه بیان می کنیم:
الف – آیه ۲۰۷ از سوره ۲ (بقره):
«ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد» ; از مردم، کسی است که جان خود را در برابر خشنودی خداوند می فروشند و خداوند نسبت به بنده گان مهربان است.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
مفسر معروف اهل سنت، ثعلبی می گوید:
هنگامی که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله تصمیم بر هجرت از مکه به مدینه گرفت، برای تحویل امانت های مردم و پرداخت پول های آنان، علی علیه السلام را به جای خود قرار داد و شبانه به سوی «غار ثور» حرکت کرد. و فرمان داد علی علیه السلام در بستر او خوابیده و پارچه ی سبز رنگی (برد خضرمی) که مخصوص خود پیامبر صلی الله علیه و آله بود، روی خویش بکشد. مشرکان، در همان شب، اطراف خانه ی پیامبر صلی الله علیه و آله را محاصره کردند.
در این هنگام ایزد، به «جبرئیل » و «میکائیل » وحی فرستاد: «من، بین شما برادری ایجاد کردم و عمر یکی از شما را طولانی تر کردم، کدام یک از شما حاضر است ایثار به نفس کند و زندگی دیگری را بر خود ترجیح دهد؟» . هیچ کس حاضر نشد. به آنان وحی کرد: «اکنون علی علیه السلام در بستر خوابیده است و آماده ی فدای جان خود خواهد بود به زمین روید و حافظ و نگاهبان او باشید» .
هنگامی که جبرئیل بالای سر و میکائیل پایین پای علی نشسته بودند، جبرئیل می گفت: «به به! آفرین بر تو ای علی! ایزد، به واسطه ی تو، بر فرشته گان افتخار می کند.» . ناگاه آیه ی «ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله والله رؤوف بالعباد» نازل شد.
و در آن، صفات علی علیه السلام بیان گردید (۱) .
ابن ابی الحدید معتزلی که از اهل سنت است – درباره ی تفسیر این آیه معتقد است که حماسه ی علی علیه السلام در لیلة المبیت – شب خوابیدن به جای رسول الله صلی الله علیه و آله – مورد تایید همه است جز کسانی که مسلمان نیستند و افراد سبک مغز…، آن را انکار نمی کنند (۲) .
ب – آیه ۳ از سوره ی ۹ (توبه):
«واذان من الله ورسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بری ء من المشرکین ورسوله فان تبتم فهو خیر لکم وان تولیتم فاعلموا انکم غیر معجزی الله وبشر الذین کفروا بعذاب الیم » .
و این اعلامی است از ناحیه ی ایزد و پیامبرش به [عموم] مردم در روز حج اکبر [روز عید قربان] که ایزد و پیامبر او، از مشرکان بیزارند. اگر توبه کنید، به نفع شما است و اگر سر پیچی کنید، بدانید شما نمی توانید خدا را ناتوان سازید [و از قلمرو قدرت اش خارج شوید ] و کافران را به مجازات دردناک مژده ده.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
احمد حنبل – پیشوای معروف اهل سنت – از ابن عباس نقل می کند که پیامبر فلان شخص (خلیفه ی نخست) را فرستاد و سوره ی، توبه را به او داد – تا به مردم، هنگام حج ابلاغ کند – سپس علی علیه السلام را به دنبال او فرستاد – ، آن را از وی بگیرد و فرمود: «ابلاغ این سوره، تنها، به وسیله ی کسی باید باشد که او از من است و من از اویم » (۳) .
ج – آیه ۲۹- ۳۰ از سوره ی ۸۳ (مطففین):
«ان الذین اجرموا کانوا من الذین امنوا یضحکون واذا مروا بهم یتغامزون» .
تا بدکاران [در دنیا] پیوسته به مؤمنان می خندیدند و هنگامی که از کنار آن ها می گذشتند، با اشاره ی چشم و ابرو، به تحقیر و عیب جویی آنان بر می خواستند.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
برخی از مفسران اهل سنت، در تفسیر این آیه، این گونه نوشته اند:
روزی علی علیه السلام و جمعی از مؤمنان، از کنار جمعی از کفار مکه گذشته، آن ها به حضرت و مؤمنان خندیدند و آنان را استهزا کردند. این آیات [به دفاع و جانب داری امام و مؤمنان] نازل شد و سرنوشت مسخره کنندگان، را در قیامت روشن ساخت (۴) .
الف – آیه ۶۱ از سوره ۳ (آل عمران):
«فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین» .
هر گاه بعد از علم و دانش که [در باره ی مسیح] به تو رسیده [باز ] کسانی ستیز با تو برخیزند، به آن ها بگو: «بیایید فرزندان مان و فرزندان تان و زنان مان و زنان تان و خودمان و خودتان را بخوانیم آن گاه مباهله می کنیم و نفرین ایزد را بر دروغ گویان قرار دهیم.
مباهله، به معنای «رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن » است; یعنی، بنده را به حال خود گذاشتن و عاقبت کار او را به دست ایزد سپردن.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
انبوه بی شماری از مفسران اهل سنت «ابناءنا» در آیه را اشاره به حسن و حسین علیهما السلام و «نساءنا» را فاطمه و «انفسنا» را اشاره به علی علیه السلام دانسته اند. که نشان از چشم گیری مقام علی علیه السلام در عرصه ی اثر بخشیدن به نفرین بر دشمنان و آشکار شدن حق، و در کنار رسول الله بودن و حتی همانند جان او گردیدن، دارد (۵) .
ب – آیه ۱- ۳ از سوره ۷۰ (معارج):
«سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع من الله ذی المعارج» .
پرسنده ای از عذابی فرود آینده، پرسید که ویژه ی کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع کند، از سوی ایزد ذی المعارج – صاحب فرشته گانی که بر آسمان ها صعود می کنند.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
علامه ی امینی، نام سی تن از عالمان اهل سنت را بیان می کند که همه شان، علت نزول این آیه را درخواست عذاب از سوی منکر انتصاب و ولایت علی علیه السلام بعد از رسول الله صلی الله علیه و آله – در صورت حقانیت امامت آن حضرت – دانسته اند. داستان از این قرار است:
هنگامی که رسول الله – درود خداوند بر او و دودمان پاک اش باد – علی علیه السلام را در روز عید غدیر خم به خلافت منصوب کرد، درباره ی او فرمود: «هر کس، من، مولا و ولی او هستم، علی، مولا و ولی او است » .
چیزی نگذشت که این سخن، در تمامی شهرها منتشر شد، نعمان بن حارث فهری خدمت پیامبر آمد و گفت: «تو مارا به شهادت به یگانه گی ایزد و حقانیت و رسالت خود فرمان دادی، سپس فرمان جهاد و حج و روزه و نماز و زکات دادی، ما، همه ی این ها را پذیرفتیم، اما به این ها راضی نشدی تا این که این جوان (علی بن ابی طالب) را به جانشینی خود برگزیدی و گفتی: «من کنت مولاه فهذا علی مولاه » . آیا این سخن، از ناحیه ی خودت است یا از سوی ایزد؟» .
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «قسم به آن که موجودی جز او نیست، این، از ناحیه ی ایزد است.» .
نعمان روی برگرداند و در حالی که می گفت: «ایزدا! اگر این سخن، حق است و از ناحیه ی تو است سنگی از آسمان بر من بباران!» .
ناگاه سنگی بر سرش فرود آمد و او را هلاک کرد. ناگاه آیه «سال سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع » نازل شد (۶) .
پ – آیه ۵ از سوره ۱ (فاتحه الکتاب):
«اهدنا الصراط المستقیم» .
ما را به راه راست هدایت فرما.
تفسیر آیه در کلام و صاحب نظران
علامه ی طباطبایی درالمیزان از فقیه و تفسیر عیاشی نقل کرده که «صراط مستقیم » در این آیه، امیر مؤمنان علی علیه السلام است (۷) .
در سخن دیگری از امام صادق علیه السلام «صراط مستقیم » ، «راه به سوی معرفت ایزد» تفسیر شده که دو صراط است: یکی صراط در دنیا و دیگری صراط در آخرت.
صراط دنیا، امام واجب الاطاعه است، برای کسی که او را شناخته و از وی پیروی کرده است. صراط در آخرت، صراطی است که پل دوزخ است و کسانی که در دنیا امام واجب الاطاعه را نشناسند، بر این صراط لغزنده و در آتش دوزخ هلاک خواهند شد (۸).
نتیجه این که حضرت علی علیه السلام، بارزترین مصداق «صراط مستقیم است » و صراط مستقیم، جز از راه ولایت، معبر دیگری ندارد.
ت – آیه ۲۷۴ از سوره ۲ (بقره):
«الذین ینفقون اموالهم باللیل والنهار سرا وعلانیة فلهم اجرهم عند ربهم ولا خوف علیهم ولا هم یحزنون » .
کسانی که اموال خود را، در شب و روز، پنهان و آشکار انفاق می کنند، پاداش شان نزد پروردگار است و نه ترسی برای آن ها است و نه غمگین می شوند.
تفسیر آیه در کلام اهل سنت
افزون بر مفسران شیعی، عالمان اهل تسنن مانند ابن عساکر، طبرانی، ابن هاشم، ابن جریر و امام فخر رازی (۹) ، نیز در تفاسیر خود، نزول این آیه را درباره ی حضرت علی علیه السلام دانشته اند.
داستان شان نزول این آیه، آن است که امام علی علیه السلام در حالی که چهار درهم در روز، یک درهم در شب، سومین آن را مخفیانه و درهم آخر را آشکارا در راه ایزد انفاق کرد.
بی شک حکم کلی و معیار روشن این شیوه، آن است که تمامی دین باوران، در عصرها و نسل های مختلف، در آشکار و مخفی بودن – و کیفیت اعمال صالح خود – جنبه های اخلاقی و اجتماعی و یا ابعاد شخصیت کمک گیران را مراعات کنند، آن جا که حفظ آبروی افراد لازم است، از انفاق آشکار دوری جویند و چون تعظیم شعائر مذهب و تشویق افراد به عمل شایسته مطرح شود – و در کنار آن آبروی افراد حفظ شود – در برابر نگاه و توجه دیگران کمک کنند. در کنار کمک های خویش، هیچ گاه از فقر و تنگ دستی، بیمی نداشته باشند و به وعده های الهی امیدوار و به او توکل کنند تا بدین سان رضایت ایزد را کسب کرده و توشه ای همیشه گی برای آخرت خود بیندوزند (۱۰) ، همانند امام متقیان و پیشوای ایزد خواهان، حضرت علی علیه السلام.
ث – آیه ی ۱۲ از سوره ۶۹ (الحاقه):
«لنجعلها لکم تذکرة وتعیها اذن واعیة » .
(تا آن را وسیله ی تذکری برای شما قرار دهیم و گوش های شنوا آن را نگهداری می کنند) .
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع
برخی از مفسران شیعی، سی حدیث از اهل تسنن و تشیع در نزول این آیه درباره ی حضرت علی علیه السلام نقل کرده اند که نشانه ی عظمت مقام امام علیه السلام نسبت به دانایی اسرار پیامبر صلی الله علیه و آله و وراثت همه ی علوم رسول الله – درود ایزد بر او و دودمان اش باد – است.
حدیث، از آن جا آغاز می شود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله هنگام نزول آیه ی «وتعیها اذن واعیة » فرمود:
«من، از ایزد درخواست کردم، گوش های علی را از این گوش های شنوا و نگه دارنده ی حقایق قرار دهد.» .
به دنبال سخن پیامبر صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام فرمود: «من، هیچ سخنی بعد از آن، از رسول الله نشنیدم که آن را فراموش کنم (۱۱) ، بلکه همیشه، آن را به خاطر داشتم.
الف – آیات ۵ و ۸ و ۹ از سوره ۷۶ (انسان):
«ان الابرار یشربون من کاس کان مزاجها کافورا … ویطعمون الطعام علی حبه مسکینا ویتیما واسیرا انما نطعمکم لوجه الله لا نرید منکم جزاء ولا شکورا» .
نیکان از جامی می نوشند که با عطر خوش، آمیخته است… [آنان] غذای – خود را – با این که به آن علاقه – و نیاز – دارند، به مسکین و یتیم و اسیر می دهند – و می گویند – : «ما، شما را برای رضای الهی، طعام می دهیم و هیچ پاداش و تشکری از شما نمی خواهیم…
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن و تشیع
۳۴ نفر از عالمان معروف اهل تسنن، با نقل حدیثی در کتاب های خود، این آیات را درباره ی ایثار امام علی علیه السلام و خاندان تاب ناک او دانسته اند و تمامی عالمان شیعی، هجده آیه مورد بحث را از افتخارات بی نظیر و فضایل بسیار مهم حضرت علی و فاطمه زهرا و فرزندان شان علیهم السلام شمرده اند (۱۲) .
ماجرای نزول آیات، بدین گونه بود که حسن و حسین علیهما السلام بیمار شدند. پیامبر صلی الله علیه و آله با جمعی از یاران به عیادت شان رفتند و به علی علیه السلام گفتند: «ای ابو الحسن! خوب بود، نذری برای شفای فرزندان خود می کردی.» .
علی علیه السلام، فاطمه علیها السلام و فضه، رضوان الله علیها، – خادم آنان – نذر کردند، اگر آن دو شفا یابند، سه روز، روزه بگیرند. (طبق برخی از روایات، حسن و حسین علیهما السلام نیز گفتند: «ما هم نذر می کنیم و روزه می گیریم.» .
چیزی نگذشت که هر دو، شفا یافتند در حالی که از نظر مواد غذایی، دست خالی بودند. علی علیه السلام سه من جو قرض کرد و فاطمه علیها السلام یک سوم آن را آرد کرد و نان پخت.
هنگام افطار، سائلی به در خانه آمد و گفت: «سلام بر شما ای خاندان محمد! مست مندی از مست مندان مسلمانان هستم، غذایی به من دهید! ایزد، به شما، از غذاهای بهشتی مرحمت کند!» .
آنان، همه گی، مسکین را بر خود مقدم داشتند و سهم خود را به او دادند و آن شب جز آب ننوشیدند.
روز دوم را نیز روزه گرفتند و موقع افطار، یتیمی ندای کمک سر داد و باز آنان، غذای خود را به او دادند.
در سومین روز روزه، اسیری از غذای آنان طلب کرد و باز آنان، ایثار کرده و غذای خویش بدو بخشیدند و خود با آب افطار کردند.
صبح فردا حضرت علی، دست حسن و حسین علیهم السلام را گرفته، خدمت رسول الله آمدند و هنگامی که پیامبر، عزیزان خود را نظاره کرد، دید از شدت گرسنه گی می لرزند! فرمود: «این حالی که در شما می بینم، برای من بسیار گران است!» . سپس برخاست و با آنان بر خانه ی فاطمه وارد شده، دید، دختر عزیزش، در محراب عبادت ایستاده است، در حالی که از شدت گرسنه گی شکم او به پشت چسبیده و چشمان اش به گودی نشسته است.
اندوه، وجود رسول الله صلی الله علیه و آله را فرا گرفت و در حالی که غبار غم بر قلب مبارک آن حضرت نشسته بود، جبرییل نازل شد و گفت: «ای محمد: این سوره را بگیر! ایزد، با چنین خاندانی، به تو تهنیت می گوید.» .
«آن گاه جبرییل، سوره ی هل اتی – و هجده آیه مربوط به ایثار علی، فاطمه، حسن، حسین علیهم السلام را نازل کرد (۱۳) .» .
ب – آیه ی ۱۹ از سوره ۸ (توبه):
«اجعلتم سقایة الحاج وعمارة المسجد الحرام کمن امن بالله والیوم الاخر وجاهد فی سبیل الله لا یستوون عند الله والله لا یهدی القوم الظالمین » .
آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند [عمل ] کسی قرار دادید که ایمان به ایزد و روز قیامت آورده و در راه او جهاد کرده است؟ [این هر دو]، هرگز، نزد ایزد، مساوی نیستند ایزد، گروه ظالمان را هدایت نمی کند.
تفسیر آیه در کلام اهل تسنن
دانش مند معروف اهل سنت، حاکم حسکانی، از بریده نقل می کند که شیبه و عباس، هر کدام، بر دیگری افتخار می کردند. علی علیه السلام از کنار آن دو می گذشت، از افتخار کردن آنان پرسش کرد عباس گفت: امتیازی به من داده شده که احدی ندارد و آن، مسئله ی آب دادن به حجاج است.
شیبه گفت: «من، تعمیر کننده ی مسجد الحرام (و کلیددار کعبه) هستم.
علی علیه السلام گفت: «با این که از شما حیا می کنم، اما باید بگویم، با این سن کم، افتخاری دارم که شما ندارید» .
آن دو پرسیدند: «کدام افتخار؟ !» .
حضرت فرمود: «من، با شمشیر، جهاد کردم تا شما ایمان به ایزد و پیامبر آوردید!» .
پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را خواست و از ماجرا پرسش کرد. ناگاه جبریل نازل شد و گفت: «ای محمد! پروردگارت، به تو سلام می رساند و می گوید که این آیات را بر آن ها بخوان: «اجعلتم سقایة الحاج…» (۱۴).»
پی نوشت:
۱) تفسیر نمونه، آیه الله مکارم شیرازی و جمعی از نویسندگان، ج ۲، ص ۴۶ ; رک: الغدیر، ج ۲، ص ۴۴٫
۲) نک: شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج ۳، ص ۲۷۰ ; احیاء العلوم، غزالی، ج ۳، ص ۲۳۸ ; نزهة المجالس، صفوری، ج ۲، ص ۲۰۹ ; فصول المهمه، ابن صباغ مالکی; تذکرة الخواص، سبط ابن جوزی حنفی، ص ۲۱ ; مسند احمد حنبل، ج ۱، ص ۳۴۸ ; تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۰۱ تا ۹۹ با سیره ی ابن هشام، ج ۲، ص ۲۹۱ با تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۲۹٫
۳) رک: مسند احمد حنبل، ج ۱، ص ۲۳۱ (طبع مصر) ; همان، ج ۲۳، ص ۲۱۲ ; همان، ج ۲۱ ص ۱۵۰ ; خصایص نسائی، ص ۲۸٫
۴) رک: تفسیر فخر رازی، قرطبی، روح المعانی و کشاف زمخشری، ذیل آیه ۲۹ و ۳۰ از سوره ی مطففین; تفسیر نمونه، ج ۲۶، ص ۲۳۸ و ۲۸۴ ; تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۴ و ۵۳۵ ; تفسیر احسن الحدیث ج ۸، ص ۳۲۴ و ج ۱۱، ص ۶۸ ; تفسیر البیان، ج ۲، ص ۹۹ ; ج ۳، ص ۵۵۶ ; تفسیر الجدید ج ۶، ص ۳۶۵ ; تفسیر الکاشف، ج ۱، ص ۱۹۶ و ج ۲، ص ۴۱۴٫
۵) نک: صحیح مسلم، ج ۷، ص ۱۲۰ ; مسند احمد بن حنبل، ج ۱، ص ۱۸۵ ; تفسیر طبری، ج ۳، ص ۱۹۲ ; مستدرک حاکم نیشابوری، ج ۳، ص ۱۵۰ ; دلائل النبوة، حافظ ابو فهیم اصفهانی، ص ۲۹۷ ; روح المعانی، آلوس، ج ۳، ص ۱۶۷ ; کشاف زمخشری، ج ۱، ص ۱۹۳ ; فصول المهمة ابن صباغ، ص ۱۰۸ ; الجامع لاحکام القرآن، علامه قرطبی، ج ۳، ص ۱۰۴٫
۶) تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۷٫
۷) تفسیر المیزان (مترجم)، ج ۱، ص ۴۹ ; تفسیر البرهان، علامه بحرانی، ج ۱، ص ۵۰٫
۸) همان; رک: تفسیر نمونه، ج ۱۹، ص ۴۰ ; تفسیر المیزان، ج ۱۵، ص ۴۰۶ ; تفسیر مجمع البیان، ج ۶، ص ۴۲۷٫
۹) نک: تفسیر نور الثقلین، ج ۱، ص ۲۹۰ و ۲۹۱٫
۱۰) رک: تفسیر نمونه، ج ۲، ص ۲۶۷ ; تفسیر نور ; حجة الاسلام قراشی، ج ۱، ص ۵۴۹ ; و تفسیر مراغی، ج ، ص .
۱۱) نک: تفسیر قرطبی، ح ۱۰، ص ۶۷۴۳ ; مجمع البیان، روح البیان، روح المعانی، المیزان وتفسیر ابو الفتوح رازی، ذیل آیه ۱۲ سوره معارج; مناقب ابن مغازلی شافعی، ص ۲۴۵٫
۱۲) رک: الغدیر، علامه امینی، ج ۳، ص ۱۰۷ تا ۱۱۱ ; احقاق الحق، قاضی نور الله شوشتری، ج ۳، ص ۱۵۷ تا ۱۷۱ ; تفسیر نمونه، ج ۲۵، ص ۳۴۵ ; تفسیر احسن الحدیث، ج ۱۲، ص ۲۷۴ ; الجدید، ج ۷، ص ۲۸۳ ; حجة التفاسیر، ج ۷، ص ۱۳۹ ; الکاشف، ج ۴، ص ۶۷۰ ; کشف الاسرار، ج ۱۰ ص ۳۱۹٫
۱۳) نک: تفسیر طبری، فخر رازی و آثار اصحاب النزول واحدی، تفسیر خازن بغدادی، معالم التنزیل بغوی، مناقب ابن مغازلی و جامع الاصول ابن اثیر. برای توضیح بیش تر در باره ی این حدیث و شخصیات مدارک آن به احقاق الحق مرحوم شوشتری، ج ۳، ص ۱۲۲ تا ۱۲۷ مراجعه کنید.
۱۴) (تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۲۲) . نیز به; تفسیر الکاشف، ج ۵، ص ۲۰۱ ; تفسیر الحدید، ج ۴، ص ۱۵۸ تفسیر ابن کثیر، ج ۲، ص ۵۳۵ ; تفسیر نمونه، ج ۷، ص ۳۲۲ مراجعه کنید.
به قلم : احمد لقمانی
تهیه و تنظیم : موسسه موعود (عج)

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
در دوران جوانى كه به ورزش كشتى مى رفت روزى براى انجام مسابقات به اتفاق هم به سالن رفتيم . مسابقات فينال بود، در ميان جمعيت به تماشا نشسته بودم كه چند نفر از رقيبان با هم مبارزه كردند. نوبت به عباس رسيد. چند بار نام او را براى مبارزه خواندند، امّا او حاضر نشد. تا اين كه دست رقيب او را به عنوان برنده مسابقه بالا بردند. نگران شدم به خودم مى گفتم : يعنى عباس كجا رفته ؟ در جستجوى او بودم نگاهم به او افتاد كه از درب سالن وارد مى شد. جلو رفتم و گفتم : كجا بودى؟ اسمت را خواندند، نبودى ؟
گفت : وقت نماز بود، نماز از هر كارى برايم مهمتر است . رفته بودم نماز جماعت
اينقدر نماز اول وقت به جماعت ، براي عباس حاجي زاده مهم بود كه بعد از شهادتش وقتي وصيت نامه اش را خوانديم نوشته بود:برادران و خواهران عزیز! اگر خواستید خود سازی کنید، از نماز کمک بگیرید، البته نماز اول وقت در مسجد به خضوع و خشوع و از روی صبر.
[ستارگان خاكى ، صفحه 219]

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
حاجت و دعای امام زمان (عج) چیست و مردم چه قدر در برآورده شدن حاجت امام نقش دارند؟
حاجت امام زمان (عج) فرج است. امام دغدغه ظهور دارد. ما باید به این نتیجه برسیم که فرج امام به دست ماست. امام از ما گله دارد که چرا برای ظهورش کاری نمی کنیم و به سمت ظهور قدمی برنمی داریم. حضرت مهدی (عج) هنگام تولد در سحرگاه نیمه شعبان در آغوش پدر دعا کردند که «خدایا! گشایش دوستان من در فرج من است، فرجم را نزدیک کن.» آن حضرت در غیبت صغری در کنار مسجد الحرام دست به دعا برداشتند و فرمودند: «خدایا! فرجم را نزدیک کن.» دغدغه ما نیز باید فرج و ظهور باشد. شیعه منتظر باید هر شب از خود بپرسد که در راستای این دغدغه امام گام برداشته یا نه؟ و از وجود نورانی حضرت بپرسد که «اوفیت یا صاحب الزمان؟»؛ یا صاحب الزمان! به عهدم وفا کردم یا نه؟ شهدای کربلا نیز هنگام شهادت از امام حسین (ع) می پرسیدند که ای پسر رسول خدا! به عهدم وفا کردم یا نه؟

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
دعای عهد، منقول از کدام یک از ائمه اطهار (ع) است و چه کسی بر لزوم حراست از آن در عصر غیبت تأکید کرده است؟
دعای عهد، منقول از امام صادق (ع) است. امام صادق (ع) نقل کرده اند: «هر که چهل صباح این عهد را بخواند از یاران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت از دنیا برود، خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالی به هر کلمه آن هزار حسنه، او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند.» همه بزرگان، پیوسته ما را به خواندن دعای عهد سفارش کردند. هنگام رحلت امام خمینی (ره) در بیمارستان و انتقال مفاتیح ایشان به بیت، مشاهده شد که نشانه مفاتیحشان در صفحه دعای عهد است و این نشان دهنده اهمیت این دعاست. حضرت امام تا آخر عمر پر برکت خویش به خواندن این دعا مقید بودند.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
به تكالیف الهی توجّه داشته و بسیار به یاد قیامت و روز حساب باشید. سعی كنید كاری كنید كه حضرت ولیّعصر(ع) از شما راضی باشد. اگر با جدیت درس بخوانید و تكالیف الهی را همراه با تهذیب نفس مدّ نظر بگیرید، ان شاءالله قلب مقدس امام زمان(ع) را شاد خواهید كرد. و در راه تحصیل با توكّل به خداوند متعال و توسل به ائمّه اطهار(ع) بكوشید تا خوب درس بخوانید و در تحصیل عجله نكنید، تا كتابی را تمام نكرده و نفهمیدهاید كتاب دیگری را شروع نكنید. سعی كنید بعد از تمام كردن یك كتاب، آن را درس دهید.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
شوخی و خنده، حكم نمك در غذا را دارد، انسان باید از شوخی و خنده زیاد بپرهیزد، به خصوص طلبه[دانشجو] جوان كه دوران سازندگی خود را میگذراند و خدای ناكرده شوخی و خنده زیاد موجب دلمردگی میشود و اگر خدای ناكرده این اتفاق بیفتد، خارج شدن از آن حالت بسیار سخت است. هر كاری میكنید، معقول باشد، تا نگویند این چه طلبهای است. خنده زیاد شخصیت شما را نزد متدینان كمرنگ میكند. با دوستان متدین و مؤمن خود میتوانید جملات معقول و موزون رد و بدل كنید، اما باید مواظب باشید كه دروغ، تهمت، بهتان، افترا، و ایذاء كسی در آن نباشد؛ در سخن گفتن و شوخی معقول، تمام جوانب شرعی و اخلاقی را در نظر بگیرید. كاری كنید كه رضایت امام زمان(ع) در آن باشد، شكل ظاهری و حركت شما نیز به گونهای باشد كه اگر كسی شما را دید، از خُلق و التزام شما لذت ببرد و مصداق «كونوا لنا زیناً» باشید، خداوند به شما توفیق بدهد.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
یكی از اموری كه در روایات بر آن تأكید شده، تلاش برای جلب خشنودی امام زمان علیهالسلام و دوری از خشم و ناخرسندی آن حضرت است. پرسشی كه در اینجا مطرح میشود این است كه چگونه میتوان خشنودی آن امام را به دست آورد.
برای روشنتر شدن موضوع، خوب است كه نگاهی داشته باشیم به یكی از این یادگاریهای گرانقدر امام عصر علیهالسلام؛ یعنی دعای معروفی كه با جملة «اللّهم ارزقنا توفیق الطّاعة…» شروع میشود و در اوایل «مفاتیح الجنان» نیز آمده است.
در این دعای كوتاه و مختصر، امام مهدی علیهالسلام همه آنچه را كه شایسته است ما خود را بدانها آراسته یا از آنها پیراسته سازیم در قالب درخواست از خدا بیان كرده و به صورت غیر مستقیم به ما فهماندهاند كه به عنوان حجّت خدا، چه انتظاری از ما دارند و چگونه شیعهای را برای خود میپسندند. با هم قسمتهایی از این دعا را میخوانیم:
«اللّهمّ ارزقنا توفیق الطّاعة و بُعدَ المعصیة و صِدقَ النیّة و عِرفانَ الحُرمة و أكرمنا بالهُدیٰ و الإستقامة و سَدّد ألسِنَتَنا بالصّواب و الحكمة و اَملأ قلوبَنا بالعلم و المعرفة و طهّر بُطونَنا عن الحرام و الشّبهة و اكفف أیدیَنا عَن الظّلم و السَّرِقَة و اغضُض أبصارَنا عن الفُجور و الخیانة و اسدُد أسماعَنا عن اللّغو و الغیبة؛1
بار خدایا! توفیق فرمانبرداری، دوری از گناهان، درستی و پاكی نیّت و شناخت حرامها را، روزی ما فرما؛ و ما را به راهنمایی و پایداری گرامی دار و زبان ما را در درستگویی و گفتار حكیمانه استوار ساز و دل ما را از دانش و معرفت سرشار كن و درون ما را از حرام و مال شبههناك پاكیزه گردان و دست ما را از ستمگری و دزدی بازدار و چشم ما را از فجور و خیانت بپوشان و گوش ما را از شنیدن سخن بیهوده و غیبت بربند و…»
در ادامه این دعا، امام عصر علیهالسلام صفات و ویژگیهایی را كه شایستة عالما، دانشپژوهان، پیران، جوانان، زنان، توانگران، تنگدستان، جنگجویان، حكمرانان و… است بر میشمارند و از خداوند میخواهند كه به هر یك از این گروهها و اقشار اجتماعی صفات و ویژگیهایی را كه شایسته آنهاست عطا فرماید.
1. قمی، شیخ عبّاس، مفایتح الجنان، دعای امام زمان علیهالسلام.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال میکردند.
خبرنگاران آمده اند تا از خلباني كه ركورد دار بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان دارد، مصاحبه كنند
خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟
خلبان خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد ، این را گفت و به راه افتاد.
خبرنگاران حیران ایستادند. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان شیرودی کجا میرود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده او همانطور که آستینهایش را بالا مي داد و می رفت، برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است.
پيامبر مكرم اسلام مي فرمايند: أحبّ الأعمال إلى اللَّه الصّلاة لوقتها
محبوبترين عمل نزد خداوند، نماز در اول وقت است [نهج الفصاحة ؛ صفحه: 167]

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
يكي از مهم ترين و با ارزش ترين وجوه اتقان و استحكام اين زيارت ، عنايت خاصّ حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) و ديگر معصومين (عليهم السلام) به آن است . كه داستانهاي زيادي نقل شده كه ما به دو نمونه از آنها اشاره مي كنيم
داستانك1:
علّامه محمّد تقي مجلسي – پدر علّامه محمّد باقر مجلسي – در شرح« من لايحضره الفقيه شيخ صدوق »در ذيل اين زيات مي گويد:
چون به نجف مشرّف شدم، براي اينكه لياقت تشرّف به حرم علوي را پيدا كنم ، تصميم گرفتم كه چند روزي عبادت كنم . روزها در مقام مقائم و شب ها در رواق مطهّر مشغول بودم . شبي در عالم مكاشفه حضرت بقيّه الله «عجّل الله تعالي فرجه الشريف » را در حرم پدر بزرگوارش ديدم. فردا به « سرّ من رأي» مشرف شدم و چون وارد حرم شدم حضرت مهدي «روحي فداه» آن پاره ماه آنجا بود .
ايستادم و از دور به طور مدّاحي و در حالي كه با انگشت ، اشاره به او مي كردم ، زيارت جامعه را خواندم فرمودند : بيا جلو . ابهّت و عظمت او مانع مي شد، تا بالاخره جلو رفتم. به من تلطّف كرد و فرمود : «نعم الزياره هذه» يعني : خوب زيارتي است اين زيارت.
گفتم : از جدّتان مي باشد. و اشاره به قبر مطهّر امام هادي (عليه السلام) كردم.
فرمودند: بلي از جدّم صادر شده است .
از اين جهت علّامه مجلسي دوم درباره اين زيارت مي فرمايد : «صحيح ترين زيارات از نظر متن و سند ، زيارت جامعه كبيره است. » [زندگاني چهارده معصوم – آيت الله حسين مظاهري – صفحه 193]
داستانك2:
علّامه محمّد تقي مجلسي در جلد پنجم كتاب « روضه المتّقين » مي گويد : «من در رؤياي حقه اي ، امام رضا (عليه السلام) را زيارت كردم .
مشغول خواندن زيارت جامعه بودم كه حضرت به من فرمود: احسنت ، احسنت . يعني هم زيارت جامعه را تحسين كردند و هم مرا كه در خدمت ايشان اين زيارت را مي خواندم. » [ نسيم معرفت- حسين گنجي- صفحه3]

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
داستانك:
در عصر امام هادی (علیه السلام) شخصی بنام عبدالرحمن ساکن اصفهان و پیرو مذهب تشیع بود (با توجه به اینکه در آن زمان ، شیعه در اصفهان کم بود) از عبدالرحمن پرسیدند چرا تو امامت امام هادی (علیه السلام) را پذیرفتی نه غیر او را.
در پاسخ گفت :
من فقیر بودم ولی در جرات و سخن گفتن قوی؛ در سالی همراه جمعی از اصفهانی ها به عنوان اینکه به ما ظلم می شود برای شکایت به شهر سامره نزد متوکل (دهمین خلیفه عباسی) رفتیم ، کنار در قلعه متوکل منتظر اجازه ورود بودیم ، ناگهان شنیدم که متوکل دستور احضار امام هادی (علیه السلام) را داده تا او را به قتل برساند.
من به يكي از حاضران گفتم :این کیست که فرمان به احضار او و سپس اعدام او داده شده است ؟
در جواب گفت :این کسی است که رافضی ها (شیعه ها) او را امام خود می دانند، من تصمیم گرفتم در آنجا بمانم تا ببینم کار به کجا می کشد.
بعد از ساعتی دیدم امام هادی سوار بر اسب آمدند، مردم تا او را دیدند در طرف راست و چپ اسب او به راه افتادند، همین که چشمم به امام هادی خورد محبتش بر دلم جای گرفت ، دعا کردم که خداوند وجود نازنينش را از شر متوکل حفظ کند، همچنان ناراحت و نگران بودم و دعا می کردم که امام در میان جمعیت به من رسید و فرمود:
خداوند دعایت را مستجاب می کند، و مال و فرزند و عمرت زیاد خواهد شد.
من از اینکه امام چنین از نهان خبر داد متحیر شدم بطوری که رنگم تغیير کرد .
حاضران گفتند چه شده ؟ چرا چنین حیرت زده ای ؟
گفتم :خیر است ولی اصل ، ماجرا را به کسی نگفتم . بعدا که به اصفهان برگشتم کم کم بر مال و فرزندم افزوده شد و غنی شدم ، و اکنون بیش از هفتاد سال دارم این بود علت تشیع من که این گونه به حقیقت رسیدم.
[ الثاقب فی المناقب: صفحه 549،؛ کشف الغمة: جلد 2، صفحه 389 ؛ بحار، جلد 50، صفحه 141، حديث 26 و ...]
نكته اينجاست كه ، اگر كسي براي امامش دعا كند ، امام براي او دعا مي كنند

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
امام زمان (عج) : نماز اول وقت را فراموش نکن

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
ویژه نامه ولادت امام جواد (علیه السلام)

آگاهیهای تاریخی درباره زندگی امام جواد علیه السلام چندان گسترده نیست؛ زیرا افزون بر آن که محدودیتهای سیاسی همواره مانع از انتشار اخبار مربوط به امامان معصوم علیه السلام می گردید، تقیه و شیوه های پنهانی مبارزه که برای " حفظ امام و شیعیان از فشار حاکمیت" بود، عامل مؤثری در عدم نقل اخبار در منابع تاریخی است. افزون بر آن، زندگی امام جواد علیه السلام چندان طولانی نبوده است که اخبار فراوانی هم از آن در دسترس ما قرار گیرد. و نیز گفتنی است، زمانی که امام رضا علیه السلام به خراسان برده شد، هیچ یک از اعضای خانواده خود را به همراه نبرد و در آنجا تنها زندگی می کرد. و از اخبار مربوط به شهادت امام رضا علیه السلام چنین بر می آید که امام جواد علیه السلام آن هنگام در مدینه اقامت داشت و تنها برای غسل پدر و اقامه نماز به آن حضرت در طوس حضور یافت.
هنگامی که مأمون بعد از شهادت امام رضا علیه السلام در سال 204 به بغداد بازگشت، از ناحیه حضرتش اطمینان خاطر پیدا کرده بود، ولی این را می دانست که شیعیان پس از امام رضا علیه السلام فرزند او را به امامت خواهند پذیرفت و در این صورت خطر همچنان بر جای خود خواهد ماند. او سیاست کنترل امام کاظم علیه السلام توسط پدرش را- که او را به بغداد آورده و زندانی کرده بود- به یادداشت و با الهام از این سیاست، همین رفتار را با امام رضا علیه السلام در پیش گرفت، ولی با ظاهری آراسته و فریبکارانه، به گونه ای که می کوشید نه تنها در ظاهر امر مسأله زندان و مانند آن در کار نباشد، بلکه با برخورد دوستانه، چنین تبلیغ شود که او علاقه و محبت ویژه نیز به ایشان دارد. اینک نوبت امام جواد علیه السلام فرا رسیده بود تا به نحوی کنترل شود. مأمون برای انجام این هدف، دختر خود را به عقد وی درآورد و او را داماد خود کرد. از همین رهگذر بود که مأمون به راحتی می توانست از طرفی امام را در کنترل خود داشته باشد و از طرف دیگر آمد و شد شیعیان و تماس های آنان را با آن حضرت زیر نظر بگیرد.
بر اساس برخی نقلها، مأمون پس از ورود به بغداد- در سال204- بلافاصله امام جواد علیه السلام را از مدینه به بغداد فراخواند.(1) افزون بر این، مأمون متهم بود که امام رضا علیه السلام را به شهادت رسانده است. اکنون می بایست با فرزند وی به گونه ای رفتار کند که از آن اتهام نیز مبرّی شود.
از روایتی که شیخ مفید از ریان بن شبیب نقل کرده، چنین بر می آید: موقعی که مأمون تصمیم به ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام گرفت، عباسیان برآشفتند؛ زیرا ترس آن داشتند که پس از مأمون، خلافت به خاندان علوی برگردد، چنانکه درباره امام رضا علیه السلام هم به سختی دچار همین نگرانی شده بودند.(2) ولی به طوری که از دو روایت فوق برمی آید، آنان مخالفت خود را به گونه دیگری وانمود کرده و گفتند: دختر خود را به ازدواج کودکی درمی آورد که :" لَم یتَفَقَّهُ فی دینِ الله ولا یعرف حلاله من حرامه ولا فرضاً من سنّته"؛کودکی که تفقه در دین خدا ندارد، حلال را از حرام تشخیص نمی دهد و واجب را از مستحب باز نمی شناسد.
مأمون در مقابل این برخورد، مجلسی برپا کرد و امام جواد علیه السلام را به مناظره علمی با یحیی بن اکثم، بزرگترین دانشمند و فقیه سنی آن عصر، فراخواند تا بدین وسیله مخالفان و اعتراض کنندگان عباسی را به اشتباه خود آگاه کند.(3) این در حالی بود که بنا به این دو روایت، هنگام عقد ازدواج ام فضل با امام جواد علیه السلام هنوز به آن حضرت " صبی" اطلاق می شده است.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
ویژه نامه ماه رجب
گرچه همه زمان ها مخلوق خداست ليكن برخى از آنها از شرافت و ويژگى خاصى برخوردار است. درست است كه همه ماه هاى سال، پرتوى از قدرت جهان آفرين است; امّا سه ماه رجب، شعبان و رمضان، داراى امتياز و برجستگى ويژه اى هستند. در عصر جاهليت، مردم ماه رجب را گرامى مى داشتند.
پيامبر خدا(صلى الله عليه وآله)مى فرمايد: رجب، «شهرالله الأصمّ» است; و بدان سبب آن را «اصمّ» ناميدند كه هيچ ماهى به پايه عظمت آن نمى رسد; مردم زمان جاهليت به رجب حرمت مى نهادند و آنگاه كه اسلام درخشيدن گرفت، بر حرمت آن افزود. بدانيد كه رجب، ماه خدا شعبان، ماه من و رمضان، ماه امت من است پس هركس يك روز از رجب را روزه بدارد، مستحقّ رضوان الهى گردد و روزه اش غضب الهى را خاموش كند و خداوند درى از درهاى جهنّم را بر او ببندد. اگر كسى به اندازه تمام زمين طلا انفاق كند، برتر از روزه يك روز آن نخواهد بود... هرگاه شب شود، دعايش مستجاب خواهد بود: يا در دنيابه او عطا خواهد شد و يا براى آخرت او ذخيره مى شود... حضرت رسول خدا(صلى الله عليه وآله) سپس ثواب دو، سه، چهار، پنج، تا سى روز، روزه ماه رجب را تك تك با توضيح كامل بيان فرمود.(1)
در همين زمينه امام كاظم(عليه السلام) مى فرمايد: رجب، نام نهرى در بهشت است كه از شير سفيدتر و از عسل شيرين تر است; بنابراين هركس يك روز از ماه رجب را روزه بدارد، خداوند از آن نهر به او خواهد نوشاند.(2)
همچنين آن حضرت در روايت ديگرى مى فرمايد: رجب، ماه عظيمى است كه خداوند، اعمال نيك را در آن چند برابر مى فرمايد و گناهان را در آن محو مى كند. پس هركس يك روز از ماه رجب را روزه بگيرد، به اندازه مسير يك سال از جهنّم دور و هركس سه روز از آن ماه را روزه بدارد، بهشت بر او واجب مى شود.(3)
اسوه اهل معرفت و عبادت، مرحوم سيدبن طاوس در مورد افرادى كه قبل از اسلام در دوره جاهليت، مورد ظلم و ستم ديگران قرار گرفتند اما به انتظار ماه رجب نشستند و در آن ماه پربركت، خداى را بخواندند و حضرت حق، دعايشان را مستجاب فرمود و بلا و گرفتارى را از آنها بگرداند، چند داستان نقل كرده است كه ما يكى از آن ها را در اينجا مى آوريم: شخصى، گذارش به مردى افتاد كه نابينا، بيمار و خانه نشين شده بود. او از ديگران پرسيد: چرا اين بيمار گرفتار، از خداى متعال عافيت نمى خواهد؟ به او پاسخ دادند آيا او را نمى شناسى؟ او به نفرين شخصى به نام «عياض» گرفتار شده است.
او گفت: عياض را فراخوانيد تا ماجراى اين مرد نابينا را براى ما بازگويد. وقتى عياض آمد به او گفت: داستان پسران «ضيعا» را كه اين مرد از جمع آنهاست براى ما بگو; عياض گفت: اين داستان از داستان هاى دوره جاهليت است; و من دوست ندارم پس از آمدن اسلام، ديگر آن را بازگويم. آن شخص گفت: شايسته است كه آن را براى ما بازگويى. عياض گفت: پسران ضيعا، ده نفر بودند و خواهرى داشتند كه همسر من بود. آنان با من درگير شدند و همسرم را از من جدا كردند. من هرچه آنان را به خداوند سوگند دادم و احترام خويشى و قرابت را يادآورى كردم، فايده اى نبخشيد. من صبر كردم تا ماه رجب، اين ماه محترم الهى فرا رسيد و آنگاه دست به دعا برداشتم و با حال خستگى و درماندگى خداى را بخواندم و تقاضا كردم كه همه شان نابود و يكى شان نابينا و زمين گير شود. خداى متعال دعايم را مستجاب فرمود و همه شان نابود شدند
جز اين مرد، كه نابينا و خانه نشين شده است.
بارى در كرامت و فضيلت اين ماه، حضرت امام صادق(عليه السلام) نيز مى فرمايد: آن گاه كه قيامت برپا شود، منادى الهى فرياد زند: «أين الرجبيّون؟»; كجايند آنانكه ماه رجب را گرامى داشتند و از آن، بهره ها بردند؟ از آن انبوه جمعيت، گروهى برخيزند كه نور جمالشان محشر را روشن كند. بر سر آنان تاج هاى شاهى كه مرصّع به درّ و ياقوت است، قرار دارد و در طرف راست هرنفر از آنان هزار فرشته، در سمت چپ نيز هزار فرشته به او كرامت و تعظيم الهى را تبريك گويند. از جانب الهى ندا آيد: بندگان و كنيزانم، به عزت و جلالم سوگند، شما را جاى و مقام گرامى و عطاياى فراوان دهم و شما را در جايى جاى دهم كه از زير آن نهرها جارى است و شما در آن جاويد خواهيد بود زيرا شما داوطلبانه براى من در ماهى كه من بزرگش داشتم روزه گرفتيد. سپس، خطاب به فرشتگان فرمايد: فرشتگان من! بندگان و كنيزان را به بهشت داخل كنيد. در اينجا حضرت صادق(عليه السلام) فرمود: اين پاداش، براى كسى است كه گرچه يك روز از اول يا وسط يا آخر ماه رجب را روزه بدارد.(4)
پيامبر گرامى ما در بيان عظمت و اهميت ماه رجب مى فرمايد: خداى متعال، در آسمان هفتم، فرشته اى به نام «داعى» قرار داده است. هرگاه ماه رجب فرا رسد، آن فرشته دعوت كننده، هرشب تا به صبح گويد: خوشا به حال كسانى كه به ذكر الهى مشغولند; خوشا به حال كسانى كه با ميل و رغبت تمام، رو به سوى درگاه خدا آرند. و خداوند مى فرمايد: من همنشين كسى هستم كه با من همنشين باشد، و مطيع كسى هستم كه فرمان مرا ببرد و آمرزنده ام كسى را كه از من طلب آمرزش كند. اين ماه رجب ماه من، بنده هم بنده من، و رحمت هم از آن من است; هركس مرا در اين ماه بخواند، پاسخ مثبت دهم; و هركس از من چيزى بخواهد، به او عطا كنم; و هركس از من هدايت جويد، هدايتش كنم.(5)
من اين ماه را وسيله ارتباط بين خود و بندگانم قرار داده ام پس هركس به آن چنگ زند، به من مى رسد.(6)
گرچه تمام ماه رجب، نزد خداوند و اولياء گراميش عزيز و ارجمند است ليكن برخى از اوقات آن، فضيلت ويژه اى دارد; مثلا اوّلين شب جمعه ماه رجب، داراى امتيازى بزرگ است. پيامبر اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد: از اولين شب جمعه ماه رجب غافل نشويد; فرشتگان آن را «ليلة الرغائب» مى نامند. چرا كه وقتى يك سوم از شب گذشت، هيچ فرشته اى نيست مگر اينكه در كنار كعبه مشرفه آيد; آنگاه خداوند نظر مرحمت به آنان كند و فرمايد: فرشتگانم! هرچه خواهيد از من بخواهيد. فرشتگان گويند: بارالها حاجت و خواسته ما آن است كه روزه داران ماه رجب را بيامرزى; خداوند متعال فرمايد: آمرزيدم.(7)
يكى از كارهاى مهم و شايسته در ماه رجب، كمك به مستمندان است. امام صادق(عليه السلام) از پدران گراميش از امام على(عليه السلام) نقل مى كند كه آن حضرت فرمود:...هركس به خاطر خدا در ماه رجب صدقه بدهد، خداوند وى را آنچنان اكرام فرمايد كه نه چشمى ديده و نه گوشى شنيده و نه بر قلب انسانى خطور كرده باشد.(8)
در بيان فضيلت ماه رجب، به همين چند حديث شريف بسنده مى كنيم و مى گوييم: اگر هيچ حادثه اى در ماه رجب رخ نمى داد، باز هم رجب ارزش خاص و ويژگى استثنائى خود را داشت; ليكن حوادثى در آن به وقوع پيوسته است كه موجب شرافت و كرامت مضاعف اين ماه شده است. آن حوادث عبارتند از:
الف: ولادت امام هادى (عليه السلام) در دوم يا پنجم رجب (بنابر روايتى); گرچه قول ديگر هم هست.
ب: ولادت حضرت امام جواد (عليه السلام) در دهم اين ماه، گرچه قول ديگر هم هست.
ج: ولادت مبارك امام على (عليه السلام) در خانه كعبه معظمه در سيزدهم ماه رجب، ده سال قبل از بعثت.
د: شهادت حضرت امام كاظم (عليه السلام) در بيست و پنجم اين ماه.
هـ: بيست و هفتم اين ماه، عيد مباركى است; چرا كه آخرين پيامبر برگزيده الهى حضرت محمد (صلى الله عليه وآله) در اين روز از جانب خداى متعال مأمور هدايت مردم و ابلاغ هدايت و رسالت الهى گرديد.
بندگان صالح و آگاه الهى، ماه رجب و شعبان را به عنوان زمينه و مقدمه اى جهت كسب آمادگى براى درك درست و شايسته ماه مبارك رمضان به حساب مى آورند. خوشبختانه هم اكنون در برخى از شهرهاى كشور عزيزمان ايران، اهل عبادت و معرفت دو برنامه دارند و آن ها را با هم اجرا مى كنند: يكى «اعتكاف» كه دستور اكيد اسلام است با احكام و دستورات ويژه اش و ديگرى برنامه اى به نام عمل ام داود، دستورى كه از حضرت امام صادق(عليه السلام) به ما رسيده است.
براى آگاهى از برنامه ها و عبادات و دعاهاى اين ماه به كتب ادعيه چون «مفاتيح الجنان»، «اقبال الأعمال» و غيره مراجعه كنيد.
كوتاه سخن اينكه رجب، عيد اولياء الهى، بهار راز و نياز و عبادت، موسم خضوع و خشوع به درگاه الهى، موعد حضور و خواستن، و زمان قرار صالحان با معشوقشان حق تعالى است. پيامبر گرامى و جانشينان به حق حضرتش سه ماه رجب، شعبان و رمضان را فراوان پاس مى داشتند و اين سه ماه را به روزه مى گذراندند.
(1) . فضائل الأشهر الثلاثة: 24
(2) . اقبال الأعمال: 635
(3) . اقبال: 634
(4) . اقبال: 630
(5) . فضائل الأشهر: 31
(6) . اقبال: 628
(7) . اقبال: 632
(8) . فضائل الأشهر: 38

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
صیاد دلها
داستانک:
صبح روز بعد از خاکسپاری، خانوادهاش نماز صبح را خواندند و رفتند بهشت زهرا(س)، اما پیش از آنها کس دیگری آمده بود، مقام معظم رهبری، که فرمودند: «دلم برای صیادم تنگ شده».
شهید صیاد در اخلاص به بالاترین مراتب رسیده بود.
موقعی که بنی صدر در اوایل جنگ، درجه سرهنگی شهید صیاد را از روی دوشش کند، ایشان به عنوان یک بسیجی به بچه های سپاه و بسیج مشورت می داد. همچنین ایشان مهمترین شخصی بود که ارتباط سپاه و ارتش را مستحکم کرد.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
کسى به داشتن آبرو نياز نداشت
که در نماز به تسبيح او نياز نداشت
به هيچ جا نرسيد آخرش نمازى که
براى سجده به اين خاک کو نياز نداشت
چقدر ساده و افتاده زندگى کردند
وگرنه چادر زهرا رفو نياز نداشت
به هيچ چيز نيازى نداشت حتى قبر
نگو مزار ندارد، بگو نياز نداشت
به سلسبيل و به نهر بهشت فکر نکرد
على که پهلوى دريا به جو نياز نداشت
چرا مقابل حُسن اله خم مي شد
اگر رسول مکرم به او نياز نداشت؟!!
نديده ايم طهارت به آب رو بزند
وضوى فاطمه آب وضو نياز نداشت
تو رو به قبله نبودى، که قبله رو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نياز نداشت
نفس نفس زدن تو خودش نفس گير است
على به هيچ طناب گلو نياز نداشت
مراد شستن دست على ز ماندن بود
وگرنه پيکر تو شست و شو نياز نداشت
علی اکبر لطیفیان

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
شهید حسن قسمتی و شهید حسین افشاری
شهیدی كه بدنش با اسید هم از بین نرفت...
محمد رضا شفیعی در 14 سالگی به جبهههای نبرد رفته و در عملیاتهای بسیاری شرکت میکند که چندین بار نیز مجروح میشود.
شهیدی كه بدنش با اسید هم از بین نرفت مجید ملامحمدی ماجرای اسارت و شهادت شهید نوجوانی که بعد از 16 سال با بدنی سالم به وطن بازگشت را به نگارش درآورد: محمد رضا شفیعی در 14 سالگی به جبهههای نبرد رفته و در عملیاتهای بسیاری شرکت میکند که چندین بار نیز مجروح میشود اما سرانجام در عملیات «کربلای 4» و پس از مجروح شدن ، اسیر میشود که 11 روز پس از اسارت به دلیل عفونت شدید در ناحیه شکم به درجه شهادت نائل میشود. جسد شهید محمد رضا شفیعی پس از شهادت آنچنان تازه و معطر میماند که صدام به سربازان خود دستور میدهد که جنازه این شهید را در برابر آفتاب قرار دهند تا بپوسد و وقتی این کار نیز به سرانجام نرسید دستور میدهد که بر روی پیکر این شهید اسید بپاشند که با این کار نیز آسیبی به بدن شهید نمیرسد و جسد تازه و معطر این شهید بعد از گذشت 16 سال به وطن برمی گردد. به روایت قافله: مجروح که شد ، به اسارت دشمن در آمد و همانجا به شهادت رسید. بعثی ها او را دفن کردند و شانزده سال بعد ، هنگام تبادل جنازه ی شهدا با اجساد عراقی ، جنازه محمد رضا شفیعی و دیگر شهدای دفن شده رو بیرون میآورند تا به گروه تفحص شهدا تحویل دهند. اما جنازه محمد رضا سالم مانده ، سالمِ سالم... صدام گفته بود این جنازه اینطور نباید تحویل ایرانیها داده بشه. اونو سه ماه زیر آفتاب سوزان گذاشتند ، اما تفاوتی نکرد. ، رو پیکرش آهک و اسید پاشیدند ولی باز هم بیتأثیر بود.. مادرش و یکی از همرزم هاش که همیشه باهاش بود و کامل می شناختش می گفت می دونین برا چی جنازه ش سالم موند؟ گفت راز سالم موندن جنازه ش چند چیزه: ـ اهتمام جدی به نماز شب داشت ـ دائماً با وضو بود و مداومت بر غسل جمعه داشت ـ هیچوقت زیارت عاشورایش هم ترک نمیشد ـ هر وقت برای امام حسین(ع) گریه میکرد ، اشکهایش رو به بدنش میمالید مادرش هم میگفت: به امام زمان (عج) ارادت خاصّی داشت و هر وقت به قم میاومد ، رفتن به جمکران را ترک نمیکرد. نقل از کتاب قصه ستاره ها و ساکنان ملک اعظم/ ج2/ ص
کرامات شهید ابوریاض از مسئولین فعلی در کشور عراق است .
ایشان می گفت : در سالهای جنگ عراق علیه ایران فرزندم به اجبار به سربازی رفته بود .
بعد از یکی از عملیاتهای ایران از طریق ارتش به من اطلاع دادند که پسرت در جنگ کشته شده .خیلی ناراحت بودم بااتومبیل خودم از بغداد برای تحویل جسد راهی جنوب شدم .به محل تحویل اجساد رفتم .کارت وپلاک پسرم را تحویل گرفتم کارت متعلق به خودش بود .
اما وقتی برای تحویل جسد رفتم با تعجب دیدم که این جنازه متعلق به پسرم نیست !!چهره او شبیه بسیجیان ایرانی بود . بسیار نورانی بود !
با مسئول مربوطه صبحت کردم . گفتم :این جنازه پسر من نیست .می گفت : مدارک کاملا صحیح است .این جنازه را بردار و ببر !هرچه با او بحث کردم بی فایده بود .
کم کم ترسیدم به خاطر این موضوع من را اذیت کنند. لذا جنازه را برداشتم .وبه سمت بغداد حرکت کردم .در راه به این موضوع فکر می کردم که این جنازه کیست . چرا مدارک پسر من همراه این پیکر بوده ! تا ینکه به مسیر کربلا رسیدم .پس از زیارت به سمت قبرستان کربلا رفتم .لذا او را در کربلا به خاک سپردم و راهی بغداد شدم .
مدتی بعد اتفاق عجیبی افتاد . اعلام شد که پسر من زنده است و در اسارت ایرانی ها به سر می برد . بعد از بازگشت پسرم اولین سوال من از او در مورد مدارکش بود.
او گفت: وقتی من به اسارت نیرو های ایرانی درآمدم جوانی به سمت من آمد وگفت : کارت و پلاکت را بده ! من هم آنها را به او تحویل دادم .
جوان به من گفت : قرار است من در کربلا و در جوار امام حسین ع به خاک سپرده شوم .اما برای رسیدن به آنجا به کارت و پلاک تو احتیاج دارم ! از من حلالیت طلبید!بعد خداحافظی کرد من را به دیگر نیروهای ایرانی تحویل دادوبه سمت جلو حرکت کرد من دیگر از اوخبری ندارم!واقعا عجیب بود.
یعنی اوکه بود.چه کسی به اوگفته بوداین کار راانجام دهد.چه کسی به دل ابوریاض انداخته بود این شهید گمنام ایرانی را در کربلا به خاک سپرد.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
پاسخ به شبهه واقعه درب خانه شبهه هتک حرمت فاطمه و غیرت علی علیه السلام
شبهه ای قدیمی در مورد حادثه تاریخی حمله به درب خانه حضرت علی علیه السلام و لطمه بر حضرت زهرا سلام الله علیها وجود دارد که در این صحنه چرا امیرالمومنین علیه السلام کاری نکرد و ساکت ماند؟ مگر غیرت علوی اجازه می دهد که همسرش مورد تعرض مهاجمان قرار گیرد؟
موافقان این شبهه که در شیعه و سنی وجود دارند، سعی بر انکار واقعه تاریخی داشته و رحلت حضرت زهرا را ناشی از بیماری بعد از وفات پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می دانند. این افراد دلائلی چون:
1) مژده پیامبر صل الله علیه و آله و سلم به ایشان مبنی بر اینکه که شما اولین کسی هستی که در بهشت به من ملحق می شوی.
2) حضرت فاطمه سلام الله علیها چون پدرشان را بسیار دوست می داشتند برایشان بسیار گریه می کردند و مرتب آرزوی مرگ برای خودشان می کردند.
3) حضرت زهرا سلام الله علیها و خواهرانشان زینب و رقیه همگی در سنین نوجوانی از دنیا رفتند . بنابر این وفات خاص حضرت زهرا سلام الله علیها نبود بلکه تمامی دختران پیامبر اسلام در نوجوانی رحلت کردند.
4)فرض کنیم یکی از صحابه چنین کاری کرده باشد. آیا این توهین به علی علیه السلام نیست که شخصی، همسر او را به قتل برساند و او ساکت بماند. 4)بر فرض که شخصی چنین کاری کرده باشد، آیا صدها صحابی رسول خدا که در رکاب او جنگیده بودند اینقدر بی غیرت شدند که دختر پیامبرشان را فردی به قتل برساند و همه ساکت بمانند.
5) از طریق راویان مورد اعتماد روایت نشدن و ... ؛ را بهانه ای برای رد رخدادهای تاریخی نموده و این تفاوت ها را نشانه این می دانند که حضرت زهرا سلام الله علیها با بیماری از دنیا رفتند نه با قتل!!
اما در پاسخ به این شبهه، لازم است با دو رویکرد به این واقعه توجه شود. اول، رویکرد تاریخی و بررسی سندی این حادثه، دوم، رویکرد تحلیل سیاسی این حادثه در بستر وقایع پس از رحلت پیامبر اکرم؛
رویکرد تاریخی
اولا، حادثه آتش زدن درب خانه امیرالمومنین و لطمه به فاطمه زهرا در این واقعه وجود تاریخی دارد که بسیاری از کتب تاریخی اهل سنت هم به آن اشاره کرده اند. امام جويني، ابن أبي شيبه، علامه بلاذري، ابن قتيبه دينوري، محمد بن جرير طبري، مسعودي شافعي، ابن عبد ربّه، ابن عبد البر قرطبي، مقاتل بن عطية، أبي الفداء، صفدي، ابن حجر عسقلاني و شمس الدين ذهبي، أبو وليد محمد بن شحنه حنفي، محمد حافظ ابراهيم،عمر رضا كحالة، عبد الفتاح عبد المقصود
از آن جايي كه روايت جويني اهميت بيشتري داشت و نيز تصريح به مقتوله بودن صديقه طاهره دارد به آن اشاره می شود. جويني « استاد ذهبي » از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم اين گونه روايت مي کند[1]:
روزي پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم نشسته بود ، حسن بن علي بر او وارد شد ، ديدگان پيامبر كه بر حسن افتاد ، اشك آلود شد ، سپس حسين بن علي بر آن حضرت وارد شد ، مجدداً پيامبر گريست . در پي آن دو ، فاطمه و علي عليهما السلام بر پيامبر وارد شدند، اشك پيامبر با ديدن آن دو نيز جاري شد ، وقتي از پيامبر علت گريه بر فاطمه را پرسيدند، فرمود:
«زماني كه فاطمه را ديدم ، به ياد صحنهاي افتادم كه پس از من براي او رخ خواهد داد ، گويا ميبينم ذلت وارد خانۀ او شده ، حرمتش پايمال گشته، حقش غصب شده ، از ارث خود ممنوع گشته ، پهلوي او شكسته شده و فرزندي را كه در رحم دارد، سقط شده؛ در حالي كه پيوسته فرياد ميزند : وا محمداه ! ؛ ولي كسي به او پاسخ نميدهد ، کمک مي خواهد ؛ اما كسي به فريادش نميرسد. او اول كسي است كه از خاندانم به من ملحق ميشود ؛ و در حالي بر من وارد ميشود كه محزون ، گرفتار و غمگين و شهيد شده است. و من در اينجا ميگويم : خدايا لعنت كن هر كه به او ظلم كرده ، كيفر ده هر كه حقش را غصب كرده ، خوار كن هر كه خوارش كرده و در دوزخ مخلد كن هر كه به پهلويش زده تا فرزندش را سقط كرده و ملائكه آمين گويند. (فرائد السمطين ج2 ، ص 34 و 35) (روایات تاریخی مربوط به این حادثه و شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها، منبع)
ثانیا، حضرت امیرالمومنین علیه السلام در ماجرای جانسوز حمله به حضرت زهرا سلام الله علیها از خود واکنش نشان داده است؛ برای نمونه به دو مورد از منابعی که این واقعه را ذکر کرده اند(از اهل سنت و شیعه) اشاره می شود: اول، آلوسى مفسر مشهور اهل تسنن مىنويسد: «آن شخص عصباني شد و درب خانه علي را به آتش کشيد و داخل خانه شد، فاطمه سلام الله عليها به طرف او آمد و فرياد زد: «يا ابتاه، يا رسول الله»! او شمشيرش را که در غلاف بود بلند کرد و به پهلوى فاطمه زد، تازيانه را بلند کرد و بر بازوى فاطمه زد، فرياد زد: «يا ابتاه» (با مشاهده اين ماجرا) علي (ع) ناگهان از جا برخاست و گريبان عمر را گرفت و او را به شدت کشيد و بر زمين زد و بر بينى و گردنش کوبيد»[2](الآلوسي البغدادي، ج3، ص124)آلوسى اين روايت را بدون هيچ حاشيه و نقدى نقل كرده و رد نكرده است كه حكايت از پذيرفتن آن دارد.
سلیم بن قیس[3] نیز می نویسد: «با مشاهده ی این جریان، ناگهان علی(ع) از جا بلند شد و یقه ی (آن شخص ضارب) را گرفت و او را محکم کشید و بر زمین زد و به بینی و گردنش کوبید و خواست او را بُکشد....،که فرمایش پیامبر و وصیت او را به یاد آورد و فرمود: قسم به خدائی که محمّدرا به پیامبری ارج نهاده است، ای پسر صهاک، اگر نبود کتابی از طرف خدا و نیز عهدی که با رسول الله(ص) کرده، می فهمیدی که نمی توانی داخل خانه ی من شوی! در اینجا، او از دست علی آزاد شد و از مردم کمک خواست.»( سليم، فصل چهارم، صفحه 32)
ثالثا، در مورد مژده پیامبر صلی الله علیه و آله پیشتر توضیح دادیم که معنی شهادت چیست و اینکه پیامبرصل الله علیه و آله به ایشان فرمودند شما اول کسی هستی که به من ملحق می شوی مربوط به اصل از دنیا رفتن حضرت زهرا سلام الله علیها است و اشاره ای به کیفیت آن که به مرگ طبیعی است یا شهادت ندارد و با هر دو نوع سازگار است و لذا اگر از تاریخ شهادت فهمیده شد تناقضی با آن جملهء رسول خدا صل الله و علیه و آله ندارد.
رویکرد تحلیل سیاسی
حرکتی که از سقیفه آغاز شد، به دنبال بی اهمیت جلوه دادن خلافت علی علیه السلام به دنبال جلب حمایت افکار عمومی بود و حادثه خانه اهل بیت در جلوی چشم مردمی بوقوع پیوست که همه از احترام پیامبر به این خانواده آگاه بودند. مردم مدینه در 80 غزوه دوشادوش پیامبر اسلام جنگیدند و شهید دادند و همه شاهد غدیر و تاکیدات پیامبر بر حضرت علی علیه السلام در خلافت مسلمین بودند اما با یک جریان تبلیغاتی در مقابل کار انجام شده قرار گرفته و دست به بیعت با دیگری دادند. راهکار مبارزاتی حضرت زهرا سلام الله علیها مقابله با این تبلیغات در بصیرت دادن به مسلمانان از گذشته و یادآوری آنچه که گذشت است. راهکارهای مبارزاتی ایشان در این جنگ نرم را در چهار عملیات می توان برشمرد:
1) ورود در صحنه حمله به خانه امیرالمومنین و مقاومت در برابر خواسته سقیفه از حضرت علی علیه السلام در بیعت با خلیفه اول؛
در این واقعه، هرچند هدف اصلی اهل سقیفه تحمیل بیعت با خلیفه اول بر علی علیه السلام است، اما حضرت زهرا وارد معرکه شده و محاسبات را به هم می زند به طوری که مردم متوجه جسارت به خانه اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می شوند. در جامعه مدینه، این واقعه بوسیله شبکه های اجتماعی ارتباطی می پیچد به طوری که حمله کنندگان برای مبرا شدن خود به عیادت حضرت زهرا سلام الله علیها می آیند.[4] مهاجران و انصار هم برای عذرخواهی خدمت حضرت زهرا سلام الله علیها می آیند.[5]
2) بلند گریه کردن در جلوی مردم؛
حضرت زهرا با صدای بلند گریه می کرد، در جلوی دروازه شهر می نشست و گریه می کرد. در حقیقت حضرت زهرا سلام الله علیها با اینکار برای مردم ایجاد سوال می کرد که چرا دختر پیامبر مدام در حال گریه و اشک ریختن است؟ این ایجاد سوال، موجب بیداری و یادآوری آن چیزی است که تحت تبلیغات سیاسی برای افکار عمومی پوشانده شده بود.
وقتی بزرگان مدینه خدمت امیرالمومنین رسیدند، وَ اجْتَمَعَ شُيُوخُ أَهْلِ الْمَدِينَةِ وَ أَقْبَلُوا إِلَى أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ ع فَقَالُوا لَهُ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ فَاطِمَةَ ع تَبْكِي اللَّيْلَ وَ النَّهَار... (بحار الانوار، ج43 ص177) و گفتند: يا ابا الحسن! فاطمه شب و روز گريه ميكند، هيچ كدام از ما شب در رختخواب بخواب نميرويم، روزها بعلت مشغله و طلب وسائل زندگى قرار و آرام نداريم، ما از تو تقاضا ميكنيم كه فاطمه یا شب و يا روز گريه كند.
على عليه السّلام بعد از اين جريان اطاقى خارج از شهر مدينه براى حضرت زهراى اطهر ساخت كه آن را بيت الاحزان مي گفتند. موقعى كه صبح مي شد فاطمه اطهر حضرت حسن و حسين عليهما السّلام را برميداشت و متوجه بقيع و خارج از مدينه ميشد [در آنزمان قبرستان بقيع خارج از مدينه بود] و همچنان تا شب مشغول گريه بود. موقعى كه شب فرا ميرسيد حضرت امير مىآمد و فاطمه اطهر را بمنزل خويش باز ميگردانيد. (بحارالانوار ج43 ص177؛ در امالی صدوق ص141 اینگونه آمده: اما فاطمه دختر محمد (ص) بر رسول خدا (ص) گريست تا مردم مدينه بوى در آزار شدند و گفتند از فزونى گريهات ما را آزار دادى و سر مقابر شهداء مىرفت و تا ميخواست ميگريست. )
در این روایت می بینیم که خود امیرالمومنین در جهت دهی مبارزاتی حضرت زهرا سلام الله علیها همکاری کرده و اطاقکی در دروازه شهر برای ایشان ساختند. یک زن همراه دو بچه خود هر روز صبح آنجا رفته و این زن شروع به گریه می کند. دروازه هر شهری محل عبور و مرور تجار و بازرگانان، عابران و رهگذران، مسافران و افراد مختلف است که برای هر کدام سوال پیش می آید چرا این زن در دروازه شهر گریه می کند؟ او کیست؟ این دو کودک کیستند؟ از حضرت سوال می کردند و حضرت به خطبه می پرداخت و وقایع را بازگو می کرد و به روشنگری می پرداختند.
3) حضرت با آینده نگری در جامعه اسلامی در خطابه های خود به تذکار مسلمانان می پردازد و علت دچار شدن بشریت با مشکلات فراوان را بیراهه روی امروز معرفی می کند.
در كتاب احتجاج از سويد بن غفله روايت شده است: چون فاطمه عليها السلام بيمار شد به هنگام شدت يافتن بيماريش گروهى از زنان مهاجر و انصار به عيادتش جمع شدند و بر آن حضرت سلام كرده، گفتند: اى دختر رسول خدا! وضع بيماريت چگونه است و با آن چه مىكنى؟ آن حضرت ستايش خداوند سبحان كرده بر پدرش درود فرستاد، و در قسمتی از سخنانش فرمود:
«اَمَا لَعَمْرِي لَقَدْ لَقِحَتْ فَنَظِرَةٌ رَيْثَمَا تُنْتَجُ ثُمَّ احْتَلَبُوا مِلْءَ الْقَعْبِ دَماً عَبِيطاً وَ ذُعَافاً مُبِيداً هُنَالِك...»( الاحتجاج، ج1ص109 ؛بحارالانوار ج43 ص160)
اما به جان خود سوگند كه نطفه اين (فتنه) بسته شده است. [و شتر اين فتنه آبستن شده، به همين زودى خواهد زاييد] انتظار كشيد تا اين فساد در پيكر اجتماع اسلامى منتشر شود. از پستان شتر پس از اين خون و زهرى كه زود هلاككننده است، بدوشيد. در اينجاست كه پويندگان راه باطل زيان بينند و مسلمانانى كه در پى خواهند آمد، در مىيابند كه احوال مسلمانان صدر اسلام چگونه بوده است. قلبتان با فتنهها آرام خواهد گرفت. بشارتتان باد به شمشيرهاى كشيده و برّا، و حمله جائر و متجاسر ستمكار، و درهم شدن امور همگان و خود رأيى ستمگران! غنايم و حقوق شما را اندك خواهند داد. و جمع شما را با شمشيرهايشان دور خواهند كرد. و شما جز ميوه حسرت برداشت نخواهيد نمود. كارتان به كجا خواهد انجاميد؟...
4) حضرت برای اینکه این مبارزه تا رسیدن حق به جایگاهش ادامه پیدا کند در وصیت خود از امیرالمومنین درخواست مخفی بودن قبر خود را کرد.
امیر المومنین، اسماء را ديد كه بالاى سر زهرا نشسته گريه مىكند و مىگويد: يتيمان حضرت محمّد چه كنند، بعد از فوت جدّ شما دل ما به فاطمه خوش بود! بعد از فاطمه به چه كسى دل خوش كنيم! آنگاه حضرت على بن ابى طالب عليه السّلام صورت مبارك فاطمه زهرا را باز كرد رقعهاى نزد سر آن بانوى معظّمه يافت كه در آن نوشته بود:
بسم اللَّه الرّحمن الرّحيم، اين وصيّتى است كه فاطمه دختر پيغمبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم كرده است: فاطمه شهادت مىدهد كه خدايى جز خداى يگانه وجود ندارد، حضرت محمّد بنده و پيامبر خدا مىباشد. بهشت بر حق و دوزخ بر حق است، قيامت خواهد آمد و شكّى در آن نخواهد بود، خداوند كليه افرادى را كه در قبرها مدفونند بر خواهد انگيخت.
يا على! من فاطمه دختر حضرت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مىباشم. خدا مرا در دنيا و آخرت براى تو تزويج نمود.
يا على! تو از ديگران براى (غسل و كفن) من مقدّم هستى، مرا حنوط كن غسل بده، شبانه مرا دفن كن، شبانه بر بدنم نماز بگزار، شبانه به خاكم بسپار، احدى را از فوت من آگاه منماى، من تو را به خداوند میسپارم، و فرزندانم به درود تا روز قيامت! (بحارالانوار ج43 ص214)
نتیجه بحث اینکه تمام این اقدامات در یک نقشه هماهنگ اجرا شده و نمی توان نقطه شروع آن که ورود حضرت فاطمه سلام الله علیها به عرصه مبارزه است را نادیده گرفت. همچنین آنچه طبق نقل های تاریخی شیعه و سنی به حد تواتر رسیده است قابل انکار نیست، ضمن اینکه به گمان کسی نمی رسید که اهل سقیفه حاضر به هتک حرمت دخت نبی مکرم اسلام شوند و شاید کل ماجرا[6] و گفتگوهایی که صورت می گیرد در کمتر از یک دقیقه رخ داده باشد، اما آنچه که مهم است ایجاد یک شوک در اهل مدینه و جامعه اسلامی است که توجه ایشان را به توطئه منافقین جلب کند.
منابع
1. مجلسی، محمد باقر(1111ق). بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار. تهران، اسلامیه.
2. احمد بن على طبرسى(قرن 6). الإحتجاج على أهل اللجاج. مشهد، مرتضی، چاپ اول، 1403قمری.
3. شیخ صدوق. امالی الصدوق. بیروت: اعلمی، 1400ق.
4. الآلوسي البغدادي، العلامة أبي الفضل شهاب الدين السيد محمود (متوفاي1270هـ)، روح المعاني في تفسير القرآن العظيم والسبع المثاني، ج3، ص124، ناشر: دار إحياء التراث العربي –بيروت.
5. هلالى، سليم بن قيس، كتاب سليم بن قيس الهلالي، 2جلد، الهادى - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1405ق.
[1] وَ أَنِّي لَمَّا رَأَيْتُهَا ذَكَرْتُ مَا يُصْنَعُ بِهَا بَعْدِي كَأَنِّي بِهَا وَ قَدْ دَخَلَ الذُّلُّ في بَيْتَهَا وَ انْتُهِكَتْ حُرْمَتُهَا وَ غُصِبَتْ حَقَّهَا وَ مُنِعَتْ إِرْثَهَا وَ كُسِرَ جَنْبُهَا [وَ كُسِرَتْ جَنْبَتُهَا] وَ أَسْقَطَتْ جَنِينَهَا وَ هِيَ تُنَادِي يَا مُحَمَّدَاهْ فَلَا تُجَابُ وَ تَسْتَغِيثُ فَلَا تُغَاثُ ... فَتَكُونُ أَوَّلَ مَنْ يَلْحَقُنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فَتَقْدَمُ عَلَيَّ مَحْزُونَةً مَكْرُوبَةً مَغْمُومَةً مَغْصُوبَةً مَقْتُولَة .
فَأَقُولُ عِنْدَ ذَلِكَ اللَّهُمَّ الْعَنْ مَنْ ظَلَمَهَا وَ عَاقِبْ مَنْ غَصَبَهَا وَ ذَلِّلْ مَنْ أَذَلَّهَا وَ خَلِّدْ فِي نَارِكَ مَنْ ضَرَبَ جَنْبَهَا حَتَّى أَلْقَتْ وَلَدَهَا فَتَقُولُ الْمَلَائِكَةُ عِنْدَ ذَلِكَ آمِين .
[2] أنه لما يجب على غضب عمر وأضرم النار بباب على وأحرقه ودخل فاستقبلته فاطمة وصاحت يا أبتاه ويا رسول الله فرفع عمر السيف وهو فى غمده فوجأ به جنبها المبارك ورفع السوط فضرب به ضرعها فصاحت يا أبتاه فأخذ على بتلابيب عمر وهزه ووجأ أنفه ورقبته؛
[3] از شیعیان باوفای امام زین العابدین علیه السلام
[4] آن دو نفر از حضرت زهرا عليهاالسلام چندين مرتبه رخصت ملاقات طلبيدند، اما به آنان اجازه ديدار نداد آن دو تن صحابى، حضرت على عليه السلام را ضامن خويش قرار دادند. امير مومنان به همسر خود فرمود: من عهده دار شده ام تا آنان با شما ديدار كنند. فاطمه عليهاالسلام فرمود: خانه، خانه تست، هر آنچه تو فرمان دهى. [ر- ك: علل الشرايع، جلد اول، ص 178، امام على بن ابى طالب، ص 320.]
[5] قال سويد بن غفله: فاعادت النساء قولها- عليه السلام على رجالهن فجاء اليها قوم من وجوه المهاجرين والانصار معتذرين، و قالوا: يا سيده النساء لو كان ابوالحسن ذكر لنا هذا لامر قبل ان نبرم العهد، و نحكم. العقد، لما عدلنا عنه الى غيره. فقالت: اليكم عنى، افلا عذر بعد تعذير كم، ولا امر بعد تقصيركم» [اجتماج، جلد اول، ص 149، بحار الانوار، جلد 43، ص 161.]
در احتجاج و بحارالانوار به روايت از سويد بن غفله چنين آمده است: كه زنان مهاجر و انصار آنچه را حضرت زهرا عليهاالسلام برايشان گفته بود براى مردان خود بازگو كردند. پس از آن گروهى از بزرگان مهاجر و انصار در مقام عذرخواهى برآمدند و به نزد حضرت زهرا عليهاالسلام آمدند و گفتند: اى سرور زنان! اگر ابوالحسن (على عليه السلام) پيش از بيعت كردن، با ابوبكر اين نكته را به ما پيشنهاد مى كرد، هرگز ما او را رها نمى كرديم، و به سراغ ديگران نمى رفتيم حضرت زهرا عليهاالسلام كه از گناه آنان سخت ناراحت بود به آنان فرمودند: از من دور شويد! بعد از عذرهاى دروغين شما، ديگر عذرى پذيرفته نيست، و بعد از اين تقصير و گناه شما، ديگر چاره اى وجود ندارد
[6] آتش زدن در و با لگد کوبیدن به آن

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
مقام معظم رهبری: مردم چگونه می توانند در تولید و اشتغال نقش آفرینی کنند؟
وقتی صحبت از تولید و اشتغال به میان می آید، معمولا ذهن ها به این سمت می رود که اشتغال وظیفه مسئولین است.
این جمله، به طور کامل درست نیست و در واقع بخشی از امر ایجاد اشتغال در جامعه با مردم است.
اگر ما از کالای داخلی استفاده نکنیم، اشتغال محقق نخواهد شد.

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت
کسى به داشتن آبرو نياز نداشت
که در نماز به تسبيح او نياز نداشت
به هيچ جا نرسيد آخرش نمازى که
براى سجده به اين خاک کو نياز نداشت
چقدر ساده و افتاده زندگى کردند
وگرنه چادر زهرا رفو نياز نداشت
به هيچ چيز نيازى نداشت حتى قبر
نگو مزار ندارد، بگو نياز نداشت
به سلسبيل و به نهر بهشت فکر نکرد
على که پهلوى دريا به جو نياز نداشت
چرا مقابل حُسن اله خم مي شد
اگر رسول مکرم به او نياز نداشت؟!!
نديده ايم طهارت به آب رو بزند
وضوى فاطمه آب وضو نياز نداشت
تو رو به قبله نبودى، که قبله رو به تو بود
نماز خواندن تو سمت و سو نياز نداشت
نفس نفس زدن تو خودش نفس گير است
على به هيچ طناب گلو نياز نداشت
مراد شستن دست على ز ماندن بود
وگرنه پيکر تو شست و شو نياز نداشت
علی اکبر لطیفیان

بسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرين
کلمات کلیدی :
جبهه فرهنگی مردمی البرز, هیئت محبین المهدی (عج) منطقه چهارصددستگاه کرج, تشکل مردم نهاد جوانان کرانه نور هدایت, باشگاه فوتسال انصار ولایت